نیلوفرمرداب

گل نیلوفر در مرداب می روید تا همه بدانند که در سختی ها باید زیباترین ها را بیافرینند...

نیلوفرمرداب

گل نیلوفر در مرداب می روید تا همه بدانند که در سختی ها باید زیباترین ها را بیافرینند...

ویروس هاری!!

سلامون علیکم و رحمت الله و برکاة

خوبین ایشالله؟...منم خوبم قربان شما...

عرضم به حضورتون که یکشنبه من به صورت مستقیم و رسمی خودمو دعوت کردم، ببخشید از طرف غزاله دعوت شدم خونشون...تا بعد از ظهر گفتیم و خندیدم...بعدم دیگه حوصلمون سر رفته بود bf غزاله زنگ زد بهش بعد غزال برداشت هنسویری؟؟؟(درست نوشتم آیا؟) رو برداشت زد تو گوشیش بعد یکیشو داد به من یکیشم گذاشت تو گوش خودش...اون دو تا حرف میزدن منم زرت زرت میخندیدم...میدونم فضولم حالا به روم نیارین دیگه...

هنوز اونجا بودم که از طرف دختر داییه گرامی شهرزاد خانم دعوت شدم خونشون...منم چون این روزا زیاد اعصابم تو خونه داغون میشه دعوت کسی رو رد نمیکنم...

خلاصه اومدم خونه لباس عوض کردم و رفتم خونه دایی جان...داییم هر وقت می خواد آدرس بده میگه کوچه پنج ،پلاک  پنج، واحد پنج،منزل پنجعلی...

هیچی دیگه رفتم اونجا تا دیشبم اونجا بودم...آخه وقتی میرم اونجا نمیزارن برگردم یه دو سه روز نگهم میدارن...

وایییییییییییییییییییییییییییییی...یه فیلمی دیدیم اسمش آخر زمان بود از مل گیبسون...راجع به قبیله های آدمخوار و انسانهای اولیه...حالا چه ربطی به اخر زمان داشت الله و اعلم...

میزدن عین چی همدیگرو تیکه و پاره میکردن...بعد اون وسط فیلم که آخر بکش بکشای حال به هم زن و خون و خونریزیشون بود اینا غذا آوردن...

منم هی میگفتم اه و ایییییییی و وایییییی و شهرزاد و مامانشم میخندیدن...دیگه به این نتیجه رسیدیم که فیلمرو استپ کنیم بعد غذا بقیه شو ببینیم...

دیشبم پدر گرامی اومد منو آورد خونه بعدم گفت تو خجالت نمیکشی میری اینور اونور می مونی من دلم برات تنگ میشه؟؟؟... 

الانم پیش پای شما قبل از اینکه بیام اینجا رو آپ کنم داشتم جارو میکشیدم و آهنگ گوش میدادم بعد نازنین اومد یه کیسه زباله هم دستش بود منم یه دستمال برداشتم و با این آهنگه شروع کردیم کردی رقصیدیم (همون که دست میندازن گردن هم و پاهاشونو به ترتیب تکون میدن و یه دستمالم میگیرن دستشون بالا پایین میکنن)...این شکلی...بعدم همدیگه رو ول کردیم من دستمال رو نصف کردم تنهایی رقصیدم نازنینم کیسه زباله رو کرده بود تو سرش میپرید بالا پایین جیغ میزد...

خوشم میاد از این دیوونه بازیامون...خیلی خوبه...کلی شاد میشم...

البته من نمیدونم چند وقتیه این ویروسه هاری افتاده به جونم و پاچه که میگیرم هیچی همشم ناراحتم...

تازه من که اصن اهل شعر نبودم یه چند وقتیه به شعر علاقمند شدم...بعضی شعرا رو که میخونی احساس میکنی چقد به حال  و روزت میاد....

در ضمن دوستای گلم این چند روزو که زیاد سر نزدم به بزرگیه خودتون ببخشین...مهمونی بودم دیگه!!!!!

 

تنهاتر از همیشه در ایوان نشسته ام

ماه درشت

                      یاس هزار پر

ماه درست

                     باغ کبوتر

ماه تمام

                  تازه و تر

بر آب های نیلی شب، بال می زند

من نیز، پا به پایش

                               با بال بسته ام!

*

تنها تر از همیشه

جام می ام تهی است

جام غمم پر است.

وز جام دل مپرس،

کاین جام را  به سنگ صبوری شکسته ام

*

شب، همره نسیم و ستاره

با کاروان یاس و کبوتر

تا کوچه باغ های سپید

آهسته می رود...

من نیز، پا به پای سه تار گسسته ام.

 

نیاز عزیزم بعد از چند وقت دوری از این دنیای مجازی برگشته...

نیازم خیلی خوش اومدی عزیزم...

اینم آدرس وب جدیدشه :http://aiw.blogfa.com

نظرات 30 + ارسال نظر
قهرمان فراموش شده چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:52 ب.ظ http://expiredhero.blogsky.com

سلام
نیلوفر آبی نماد روح پاکه
روحی پاک که از دل لجن بیرون میاد
و به خاطر همین پاکیشه که همیشه تنهاست

نوشتنتو دوست دارم
انگاد داره با آدم حرف می زنه
موفق باشی

برخی تو
قهرمان فراموش شده

سلام
جدا؟ نمیدونستم
شاید

ممنونم...لطف دارین شما..

موفق باشی

مرجان چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:05 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

سلام نیلو جونم

همه اینا رو توی یه روز انجام دادی ؟ دو جا مهمونی ، فیلم نگاه کردن ، رقصیدن ! پناه بر خدا . دختر چقده انرژی داری .

اون قسمت که گفتی حرفهای غزاله و دوست پسرشو میشنیدی و می خندیدی ، کلی خندیدم . اینکه دزدکی حرفهای دیگرون گوش بدی شیطونیه با حالیه نه ؟ (نیشمولک)

سلام مرجان جونم...

من انرژیم خیلی زیاده...اصن خسته نمیشم...خستگی ناپذیرم... :))

خیلی باحال بود...انقدم پسره بامزه بود...تازه من میخندیدم غزال دستشو میزاشت رو دهنم صدام نره اونور پسره نفهمه...خیلی حال داد...خیلیییییییییییی :)))))))))))))

محمد رضا چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:23 ب.ظ

علیکم السلام
ورحمه الله و برکاته :دی
:-*
* می دونم چه لذتی داره!
متاسفانه خودمم تجربش کردم!
ولی بعدنش وجدانم درد گرفت... چون کار درستی نیست! خب یه جور بازی کردن با اون طرفه دیگه!
خدا از سر تقصیراتمون بگذره!
البته این غزاله ی نامرد نباید این کار رو می کرد!
:دی
* ای بابا این که خیلی قدیمیه!
اسم کاملشم اینک اخر زمان هستش! :)
* خب منم جای پدر بودم همینو می گفتم!
حق دارن ایشون!
:-*
* من که میمیرم برا به اصطلاح این خل بازی های تو!
ای کاش همه اینجوری خل بازی در بیارن!
موفق باشی! :)

الهم صل الا محمد وآل محمد :))

اولندش تقصیر من نبود و تقصیر غزاله بود خدا از سر تقصیرات اون بگذره :))))
دومندش آخه غزاله گفت منم که اصولا سریع وسوسه میشم دیگه...

خب من تازه دیدم دیگه...ایششششششش...کلیم به بعضی جاهاش خندیدم بلند بلند...از خنده من دختر دایی و زنداییم میخندیدن (نیش)

آخه بابای من همش به من میگه تو توی خونه باش من وقتی میام میبینم نیستی دلم تنگ میه ناراحت میشم...بعدم نباشی من چجوری قربون صدقه عروسک گندله م برم؟؟؟؟...پدره دیگه...

خب من اصولا خلم...اینم چیز تازه ای نیست! :)))
موفق تر باشی :))

[ بدون نام ] چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:24 ب.ظ

بله شنیدم در بودین خونه تشریف نداشتین

خوششششمم میاد همه از ریشه دیونیمممممم(نیش)

پنج پ

جل الخالق!!!
از کجا شنیدی نیش نیش؟
منم خوشم میاد...دیوانگی هم عالمی دارد!! :)))

جان؟

فاطمه چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:26 ب.ظ

ببخشید دستم خورد به اینتر

خوب می گفتم پنج پنج
خیلی با حال بود

ایشالا همیشه میمون باشی(نیش)(چشمک)

بوسسسسسسسسسس

خواهش میکنم...خب میفرمودین!!

اخه هم کوچه هم پلاک هم واحد پنج بود...این داییه منم که آخر جک...

ایشالله (نیشتررررررررررررر)

مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاچ

مهران چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:34 ب.ظ

سلام بر نیلوفر عزیز ...

چه عجب ...

رقص با کیسه زباله ندیده بودم دیگه :))

سلام بر مهران عزیزترترتر :))

خواهش میکنم...قابل نداره...

منم تازه امروز دیدم :)))

شاذه چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:09 ب.ظ

سلام خانوم!
خوبین؟ خوش گذشته؟ اوضاع پاچه گیری بهتر شده اینشالا؟!
همون تلفن گوش دادن کافیه که آدن دوباره سر حال بیاد:)) البته آخرین دفعه ای که این کارو کردم ده دوازده سال پیش بود. تلفن خراب بود، فقط تلفنای بقیه رو میشنیدم!!!! دو سه تا گوش دادم. حرفاشون جالب نبود:(

سلام عزیزم...
ای بد نیست...تحت درمانم :))))))
آره واقعا...وای من اینجوریم گوش دادم...انقد خنده دار بود...یه آقا و خانمی بودن می خواستن برن مکه داشتن حلالیت میطلبیدن :)))))))))))

شهرزاد چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:32 ب.ظ

سلام بر دختر عمه ی گلم
خوبییییییییییییییی؟
ما رو نمیبینی شادی؟
اااااااااااااااااا باز که تو دپرسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابای من جوکه اره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قربونت هر چی بود که نوشتی ابرو حیثیتمون رفت::::::::::
زندگییه دیگه یروز غمخ یروز شادی راجع به بیماریت هم ناراحت نباش خدا شفات میده ایشاا.......
پست باهالی نوشتی
شادو پیروز باشی

سلام دختر دایی جون :)))))))))))
خوبم تو خوبی؟
آخیییییییییییی...نه عزیزم..
بابا من هنوز هاری و دپرسیم درمان نشده...:)))
خداییش نیست؟...نه خودت بگو؟...نیست؟
تازه خبر نداری من اینجا پته همه رو میریزم رو آب...دو پست پایینتر برو از فاطمه سلطانم نوشتم :))))
ایشالله...
باهال نه و باحال...
تو هم همینطور گلکم
:-*

مرجان چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:58 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

نیلو پاشو بیا نیاز اومده

اینم آدرسش : www.aiw.blogfa.com

اومدم..

شهرزاد چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:41 ب.ظ

راستی این یادم رفت که بگم
ههوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ::::::::::::::::::::::
راستی سلام گلم

راستی چی رو؟؟؟؟
هوغ یعنی چی بچه...خجالت بکش راجع به بزرگترت اینجوری حرف میزنی...دهههههههههههههه :))))))))))))))
راستی علیکم السلام

نوشی چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:48 ب.ظ http://www.nuchi.blogsky.com

ایشالا همیشه به شادی... نع
ایشالا همیشه به دیونه بازی (بیشتر میاد)

ایشالله... (خنده)

انار بانو چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:25 ب.ظ

اقا خدا کلا همه رو شفا بده من جمله من و تورو:سوت
میگم نیای پیش منا حالا اومدی اینجا واسه من کامنتا رو میجوابی اصن یادت میره دوستی داشتی دمت گرم

ایشالله :)))
الهی قربونت تو برم ...اومدم :-*

فاطمه پنج‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:40 ق.ظ

ایشششششششش

بیا اومدممممممم
نیششششششششش
بوسسسسسسسس

توپپپپپپپپپپ

ایششششششششششششش

اومدم...
نیششششششششش
بوسسسسسسسسس

توپ چیه آیا؟

فاطمه پنج‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:35 ب.ظ

پس کجا موندییییی!!!!


توپپپپپپپپپپپپپپ

ظهر میام

توپ چیه آخه؟ :((((((((((((

مرجان پنج‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:13 ب.ظ

سلام نیلو جونم

بچه تو کجایی شیطونک ؟ چرا دم به ساعت آهنگه وبلاگتو عوض می کنی ؟ میخوای چیزیو کشف کنی ؟ غشششمولک

دیدم واسه یوسف نوشته بودی ، منم فضووووووووووول گفتم بیام سر و گوشی آب بدم (چشمولک)

راستی ! منو گیگیلی هم آهنگه وبلاگتو نمی شنویم . خندههههههههه

سلام مرجانی جونم...

تمرگیدم تو خونه دارم میمیرم از تنهایی...حوصلم سر رفته...
نمیدونم...هر آهنگی میزارم به دلم نمیشینه...

خبری نیست...این یوسف کم پیدا شده...فک کنم تنه ش خورده به تنه داداشش... :))

ایول...پس انگار فقط ایراد از کامیه من نیست (نیشمولک)

بوسسسسسسسسسسسسسسسس

ژ یگولو پنج‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:56 ب.ظ

سلامممممممممم نیلو خانومی عزیز...

خوبی..بابا ایولل..تو که همش بیرونی که..خونه دایی..خونه عمع..خونه خاله..تو مترو..تو پله برقی..:دی

خوش باشی همیشه...اهنگه هم گرفتم الان دارم گوش میدم..:دی..چطوری با این هانگ میرقصیدین شما ایا؟؟

شعر؟؟ ایا..میگم مشکوک میزنی باز ترش میکنی..خندهههه..خب نزن بابا..بچه که زدن نداره..اونم از نوع خوبو دسته گل خلش..:دی

اره نیازم دیدم برگشته..ایول..خوشمان امد...

در ضمن بنفشه هم سلامتو رسوند گفت نگرنش نباشی...
داعش کنیم ادنم حالش خوب بشه و برگرده..ایشالا...

خی دیگه خوش باشی..فعلا...

سلام ژیگولو جان...

بگو ماشالله...زود باش...چشت که شور نیست زمینگیر شم ؟:))))

خوب دیگه...باید استاد باشی تا بتونی برقصی باهاشون...

مگه هر کی شعر خون بشه مشکوکه؟ ...برو خونتون تا نزدمتا :)))))))

ما هم خوشمان آمد...

آخی...حالش خوبه؟
ایشالله...

تو هم همینطور...فعلا...

یوسف پنج‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:56 ب.ظ http://littlestar.persianblog.com

سلام نیلو جانم...خوبی؟؟
که با بی افت قرار داشتی!!! :))) اعتراف کن!!

آخر زمان بخاطر این که ببین آخر زمونی آدما چجوری شدن!!
دیوونه بازی خوبه!!..ادامه بدید!! :)

من مگه گمشده بودم؟!..آدرس بده خودمو خونتون پست کنم!!! :))
شعر زیبایی بود..تنها و غمگین نباشی عزیز :)

سلام یوسف جون...خوبی؟
معلومه پستو نخوندیا...اینجوری مچ میگیرن...من غلط کردم که با بی افم قرار داشتم !!!
ادامه میدیم...نگران نباش...

بنویس...کوچه یک ،پلاک یک، واحد یک ،منزل آقای بترک :))))))))))))
مرسی...به همچنین
آسمونی باشی :)

ژ یگولو جمعه 1 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:12 ق.ظ

سلام نیلو خانومی...

نخیرم..نیرم خونمون..همینجا میمونم...:دی..زبون...

ماشالا هزار بار ماشالا...نه چشمم تا اونجایی که میدونم شور نیست...خئا نکنه نیلو خانومی زمین گیر شه..خدا نکنه...

مباظب خودت باش...فیلا...

سلام ژیگول پیگول...

برو...برو بچه...میام پس گردنی میزنمتااااااااااااا...

خدا نکنه :)))

مباظبم...فیلا

فاطمه جمعه 1 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:52 ق.ظ

توپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپ


نیششششششششش

فاطمه با این توپ رفتی رو نرو مناااااااااااا...
میام میزنمتااااااااااااااا


ایششششششششششششش

مرجان جمعه 1 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:59 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

کجایی نیلو دیگه ! من از جمعه بدم میاد . گریهههههههههههه

اینجام مرجان دیگه ! منم بدم میاد .گریهههههههههههههههه

نیکتا جمعه 1 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:51 ب.ظ http://www.tannaz3000.blogfa.com

سلام دوست من ~$$$$
~~~~~~~~~~..$$**$$
~~~~~~~~~...$$$**$$
وبلاگت باحاله.. $$$~~~'$$
~~~~~~~~$$$"~~~~$$
~~~~~~~~$$$~~~~.$$
~عزیز من. ~~$$~~~~..$$
~~~~~~~~$$~~~~.$$$
به من هم یک~$$~~~$$$$
~~~~~~~~~$$$$$$$$
~~سری~~~~$$$$$$$
~~~~~~~.$$$$$$*
~میزنی~$$$$$$$"
~~~~.$$$$$$$....
~~~$$$$$$"`$
~~$$$$$*~~~$$
~$$$$$~~~~~$$.$..
$$$$$~~~~$$$$$$$$$$.
$$$$~~~.$$$$$$$$$$$$$
$$$~~~~$$$*~'$~~$*$$$$
$$$~~~'$$"~~~$$~~~$$$$
3$$~~~~$$~~~~$$~~~~$$$
~$$$~~~$$$~~~'$~~~~$$$
~'*$$~~~~$$$~~$$~~:$$
~~~$$$$~~~~~~~$$~$$"
~~~~~$$*$$$$$$$$$"
~~~~~~~~~~````~$$
منتظرحضورسبزت هستم.'$
~~~~~~~~..~~~~~~$$
~..گلم..~$$$$$$~~~~$$
~~~~~$$$$$$$$~~~$$
~~~~~$$$$$$$$~~~$$
~~~~~~$$$$$"~~.$$
~~~~~~~"*$$$$$

سلام...
چشم...

بنفشه جمعه 1 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:05 ب.ظ http://banafshehh.persianblog.com

نیلو خانومی سلام..
باهات قهرم!!!! اصلا سراغ منو نمیگیری!!!
حالا خودت خوبی؟ میگم بد نگذره ها.. همش به گردش و تفریح..
خوش بحالت که فامیلاتون پیشتونند... ما که هیچ کس رو اینجا نداریم!!!!

سلام عزیزمممممممممممم...
نه تو رو خدا...به خدا درگیره درسامم..
خوبم...تو خوبی؟...بد نمیگذره...شکر...
الهیییییییییییییییییییییی...ایشالله بیای ایران

بنفشه شنبه 2 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:52 ق.ظ

سلام
خوبی نیلو جونم؟
ممنونم که به من سر زدی. بهتر کهنیستم اما بهتر خواهم شد

میدونی نیلو فچ کنم این ویروسه به من هم رسیده و من تا جایی پیش رفتم که همه ازم قطع امید کردن

خیلی خسته شدم

باز خوبهتو حوصله رفت و امد داری بزنم به تخته اما من مثل کیسه برنج(به قول داداشم) تو خونه موندمالبته به جز مواقعیکه میرم سر کار


در بدو ورودم بهکامنت دونیت شاخام زدبیرون اولین کامنت این صفحه به اسم بنفشه بود داشتم فچ میکردم کی اومدم که یادم اومد یه بنفشه خانوم دیگه هم داریدشما

شعر قشنگی بود
درباره گوش دادنبه تلفن دوستت هم باید بگم
کار لذت بخشیه ما تو دوره دانشجویی اکیپ میشدیم و این کارو میکردیم تازه بعدشمکلیمیخندیدیم
رقصای خل بازی هم که دیگه عشقه
خدارو شکر کن که هنوز هیچکدومتون ازدواج نکردین وگرنه از ایننعمت محروم میشدید
مثل من که الان تنهام و خواهرام ازدواج کردن


خوش باشی گلم

سلام عزیزم...
تو خوبی؟
ایشالله...

ویروسه دیگه...جلوگیری نداره...باید مبتلا شی ...اما لامصب بد جوری از پا میندازتت...

میفهمم...

رفت و آمدم یه سرپوشه رو غصه ها...چند ساعتی دور از غمها بودن...اما بنفشه جون اینم دردیو دوا نمیکنه...بازم سر کار خوبه که میری در غیر اون صورت داغون میشدی...

خندههههههههه...ما دو تا بنفشه ی ناز و عزیز داریم...که من نوع نوشتنه جفتشونو میشناسم...

مرسی...
خیلی حال میده این فوضولیا ... :))
واقعا عشقه...
خدا رو شکر...
الهی بمیرم من برات...منم خواهرت اگه قابل بدونی...

به امید رفتن غم از دل کوچولوت...دوستت دارم دوست خوبم :-*

بنفشه شنبه 2 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:53 ق.ظ http://ravieghese.mihanblog.com

ببخشید باز یادم رفت ادرسو بزارم
الان گذاشتم

میشناسمت...حتی بدون آدرس

رضا مشتاق شنبه 2 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:23 ب.ظ

چطوری ای دختر صحرا .. های ... وای ... ای ... نیلوفر

این کد رو بزن داخل قالب وبلاگ و به جای اون چندتا ستاره لینک آهنگ مورد علاقتو قرار بده .

<embed src="****" width="122" height="28" BGCOLOR="#ffffff" loop="1" autostart="true"><noembed>#000000</noembed>

کوچه پنج پلاک پنج واحد پنج به دایی و دختر دایی پنجعلی سلام برسون (:

خوبم حاجی جون... :))

مرسییییییییییییییییییییییییییییییی :)))

حتما... سلامت باشی
بازم ممنون

فاطمه شنبه 2 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:28 ب.ظ

نیشششششششش


نمیگمممممممم
توپپپپپپپپپپپپپپپپپپ

ایششششششششششششششش


خیلی لوسییییییییییییییییییییی

دختر آریایی شنبه 2 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:38 ب.ظ http://ariai.blogsky.com

سلام نیلوفر جون....
خوبی؟
خوب میبینم خیلی داری به خودت خوش میگذرونی خوبه؟
مقل من که بعضی وقتا از شدت اینکه حوصلم سر میره میخوام....نمیدونم چی میخوام ولی دلم میخواد سرمو بکوبم تو دیوار....تو اگه فهمیدی من چی کفتم بیا خبرم کن که منم بفهمم.....

دیگه همین....
من عاشق اینجور فیلمایی ام که تو دیدی.....نمیدونم چرا.....فیلمای ترسناک و هیجانی و تخیلی رو دوست دارم....فیلم دیگه نمیبینم.....
از این دیوونه بازیایی که تو و نازنین در اوردین خیلی خوشم میاد چون خودمم دقیقا بعضی وقتا که یکی پیشم باشه همین کارو میکنم...
خوب...
شعر بعضی وقتا به آدم آرامش میده...اما من اگه بخوام شعر بخونم ترجیح میدم شعرای سهراب!حافظ!سعدی!مولوی رو بخونم....
و کلا شعرایی که وزن دار باشن.....
از شعرای سپید متنفرم....

فعلا...

سلام نگین جونم...
مرسی..تو خوبی؟
ای بد نیست...
من میدونممممممممممممممم...خودمم همینم...

منم دوس دارم...چرا فیلم که خوبه؟
خیلی حال میده...دیوونه بازی خیلی خوبه :))))

خوب...
ولی من شعرای نو رو دوس دارم...بی قافیه...راحت...بی تکلف...وزن دارارم دوس دارم...

لطف کردی...میام پیشت...
مرسی گلکم...
بایییییییی

بنفشه دوشنبه 4 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:16 ب.ظ

نیلوی گلم
ممنونم من از این که تو بخوای خواهرم باشی به خودم میبالم اما کمی تردید دارم چون نمیدونم لیاقتش رو دارم یا نه

عزیزم واقعا ازت ممنونم
بی تعارف و بدون تزویر میگم که از خدامه تو خواهرم باشی

شاد ببینمت عزیزم

جانم...
عزیزم...تو خیلی به من لطف داری اولا...بعدم اینکه من نمیدونم لایق هستم یا نه...

قربونت برم منم از خدامه...پس حالا که اینطور شد من و تو شدیم خواهر...منم از این به بعد بهت میگم آبجی بنفشه...تو هم بگو آبجی نیلو اوکی هانی؟ :)))))))))))

شاد باشی

رها چهارشنبه 28 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 04:54 ب.ظ

خیییییییییلی با حالی نیلوفر مرداب ای ول خیلی ازتو وبلاگت و سبک نوشتنت خوشم اومد

sarab یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:51 ق.ظ http://mirages.blogfa.com

سلام دوست جون خوبی ؟ از وبلاگت خوشم اومد . دوست داشتی بیا وی منم با هم بیشتر آشنا شیم .......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد