نیلوفرمرداب

گل نیلوفر در مرداب می روید تا همه بدانند که در سختی ها باید زیباترین ها را بیافرینند...

نیلوفرمرداب

گل نیلوفر در مرداب می روید تا همه بدانند که در سختی ها باید زیباترین ها را بیافرینند...

شنگول!!!!

 سلامون علیکم...

عرضم به حضورتون که شخص شخیص شاخص متشخص بنده، دیروز صبح به محض اینکه چشمان زیبایه آلبالو گیلاسیمونو به روی این دنیای مسخره گشودیم ملاحظه فرمودیم که کمی تا قسمتی شنگول تشریف داریم... حالا این شنگول منگولی از کجا در وجود ما پدیدار گشته بود الله و اعلم...

بعد به محض بیدار شدن در حالیکه هنوز چشمانمون کمی از خواب خمار بودند زرتی پریدیم پشت کامپیوتر و پاور و زدیم و کانکت و د برو که رفتی ...البته د برو که اومدی ...به کجا؟..می فرمایم خدمتتون...به این دنیای مجازی

خلاصه اول رفتیم وبلاگ دوستانو چک کردیم و دیدیم کله سحر یکی برامون کامنت گذاشته...داشتم فک میکردم کیه که اول صبحی پا شده عین من پریده تو نت...دیدم بلههههههههههههه سارا خانم میباشند که دیشبش فرموده بودن میان سراغمون...یه ذره کامنت سارا رو خوندم و روش فکر کردم و با خودم گفتم چجوری این فکرو کرده و رفتم تو وبلاگش...حالا هی من براش کامنت می ذاشتم...هی اون برام کامنت می ذاشت و جالب اینه که اولش به فکر هیچ کدوممون نرسید که از طریق یاهو صحبت کنیم...

بعد رفتم وبلاگ آق یوسی (یوسف خودمون بابا )...به همون علت شنگولی رفتم یه چند تا کامنت چرت و پرتم اونجا نوشتم و اومدم بیرون...

این از صبح...

بعدش تا ظهر نشستم درس خوندم بلکه خدا دلش به رحم بیاد و یه کاره ای بشیم تو این مملکت گل و بلبل...

ظهر هم غزاله خانم زنگ زدن که چه نشستی...پاشو بیا خونمون آش خورونه حالا آش برای چی؟..عرض میکنم خدمتتون...سوده خانم (خواهر غزاله جون) رفتن مکه و براشون آش پشت پا پخته بودن...

بعد از ظهرم رفتیم اونجا...

حالا می خواستن آش برا همسایه هاشون ببرن، این غزاله ی ذلیل شده به من میگه اینا منو میشناسن زیاد احوالپرسی میکنن تو برو آشا رو بده...خودشم هر طبقه که میرفتیم...میرفت یه طبقه بالاتر قایم میشد...

طبقه اول که رفتیم دیدیم به به...صدای ضبط تقریبا بلنده و جناب آقای تهی دارن اراجیف به هم میبافن...آش رو دادیم و رفتیم طبقه بعدی...دیدم این غزاله قبل از اینکه من زنگ بزنم داره می خنده ها...هیچی زنگو زدم و یه خانمه گرد و قلنبه اومد دم در (جای خواهری خوشگلم بود) و وایساد احوالپرسی به این صورت که به من اجازه نمیداد جواب بدم...تند تند عین رادیو پیام حرف میزد و من فقط وسط حرفاش تونستم بگم این آش پشت پای سوده ست تا زنه بفهمه اصن این آشه مال کیه...

بعدم جاتون خالی تو این گرما رفتیم آش خوردیم...

کلیم با این غزاله تو اتاق خندیدیم...عکس فک و فامیله این همسایشونو ریخته بود تو کامپیوتر همشونم میشناخت...منم هی به میگفتم آخه تو رو سننه که اینا چیکار میکنن...

وقتیم داشتیم برمیگشتیم دیدیم همچنان آقای تهی دارن می خونن منتها یه کم تن صداشون رفته بود بالا...

هیچی دیگه...بعدم اومدیم خونه و شب شد و رفتیم لالا...

یک عدد ناراحتی داریم که از نبود مهرانی ناشی میشه چون ایشون انگار خیال ندارن به جمع ما بازگردند...البته خیال دارناااااااااااااا  اما کی؟...خدا عالمه...

خوب...حالا یه سخن از حجت الاسلام و المسلمین اقای ق ر ا ئ ت ی : دختر خوب کسیه که چی؟...نره مهمونی ، رفت مهمونی چی؟...با کسی دوست نشه، دوست شد چی؟...بوس نده ، بوس داد چی؟...خونه نره، خونه رفت چی؟...یه صلوات بفرستین!!!!

و اما آخرین خبر مهم امروز را به سمع و نظر شما بینندگان عزیز میرسانم...ما یک عدد دختر دایی داشتیم که اسمش شهرزاد بود خوب؟...خوب نداره دیگه...ابتدا به مانند شیطان در جلدش فرو رفتیم و وبلاگ خوانش کردیم و بعد کاملا منحرفش کردیم و فکر وبلاگ نویسیو انداختیم تو سرش و موفق شدیم که از راه بدرش کنیم و خانم الان وبلاگ زدن...

اینم وبلاگ شهرزاد خانم  :  تا بی نهایت 

برین وبلاگش...براش نظرم بزاریناااااااااا...بچه م تازه وارده اینجا، هنوز غریبی میکنه...

آبروی منو بخرین دوستان...این شهرزاد منتظره ببینه کی به حرف من گوش میده و من براش مهمم و خواستمم اهمیت داره...بهش سر بزنین پیلیز

پ.ن: دفعه اول که این آهنگه رو گوش دادم تا یه ساعت داشتم میخندیدم...کیف میده باهاش یکیو بزاری سر کار!!!!!!!!!!

نظرات 52 + ارسال نظر
پویا چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:59 ب.ظ http://pooyamcs.blogsky.com

سلام
بهتره لوله جاروبرقی رو بزاری کنار تخت که زحمت بلند شدن و رفتن تا دکمه پاور رو به خودت ندی

اینم حرفیه هاااااااااااااا
سلام (نیشششش)
رو پیشنهادت فکر میکنم :)))))))))

مرجان چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:27 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

سلام نیلو جونم

اول بگم که این یکی آهنگت هم قشنگ نیست .خییییییییییلی غمگینه . وبلاگت هم رنگش سیاه شده . حالا چرا انقده غمگین دختر ؟

من اصلا از رنگه مشکی خوشم نمیاد ....... چیش (همون آدمه که غر میزنه هی دستشو میبره بالا اخم می کنه)

بعد هم اینکه حرفه اون قرا....ئ ....ت....ی خیلی خنده دار بود کلی خندیدم
همه آشا رو خودتون خوردین نا مردا !

قربونت برم
بوسسسسسسسسسسسس

سلام قربونت برم...

واییییییییییی...دلت میاد؟...من عاشق این آهنگه ام...آخه تو مردابه سفید دیدی؟ (نیشمولک)

چیش...چقد غر میزنی...(همون آدمه که برو برو تو چشات نگا میکنه و لبخندم نمیزنه!!!)

خودم شنیدم کلی خندیدم...

نه بیا برات گذاشتم کنار...یه سر بیا تهران آشتو وردار ببر!!!

خدا نکنه...
بوسسسسسسسسسس

بهار چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:09 ب.ظ http://nashenase-hamdel.blogsky.com

همین که شنگول می بینمت خوشحالم

مرسی بهارم...
بهار جان برو تو بخش تنظیمات نظر دهی...قسمت antiflooding رو غیر فعال کن...من الان نمیتونم برات کامنت بزارم...

*+*+*سارا*+*+* چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:16 ب.ظ

آی جوووووووووووووووووووووووووون که شنگولی :*

برم کامل بخونم و بیام..... بوس بوس

آی جووووووووووووووووووووووووووووون که اینجایی...

برو عسیسم...بوسسسسسسسسس

*+*+*سارا*+*+* چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:49 ب.ظ

:)) میبینم که حسابی شنگولیدی نیلی جونم
راستش رو بخوای نیلی من اون شب و روز اصلا خواب نبودم...اگه ساعت کامنت هام رو تو بلاگ یوسف دیده بودی از ۳ شب ش روع میشد تا ۳ بعد از ظهر :)) یوسف بهش میگفت شب نامه.
:*من که میدونم علت شنگولیت چیه =))

من تهرانم...پاشو آش من رو بیار بده ببینم ...زووووووووووووووووووود


اااااااااااااااااااااااااااام حالا میرم بعدآ میام


بوس بووس

میبینی تو رو خدا!!!!!!
پس جریان این شب نامه این بود...تو و یوسف خواب و زندگی ندارین؟
چیه؟...علت نداره...همینجوریه...!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اومدم...درو باز کن...اااااااااااا باز کن دیگه...میزنم با سنگ شیشتونو میشکنماااااااااااااا...


منتظرم عسیسم...

بوسسسسسس

رضامشتاق چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:35 ب.ظ

ها ... چیه ...؟!!

اوه .. اوه .. چقده مطلب پتلب نوشتی
الان باید برم حیاط ادارمونو جارو بزنم
شب میام میخونم

این شهرزاد همون فامیلتون هست ...؟!

سلام رضا جونننننننننننننننننننننننننننن...

پتلبام زیاد شده...
باشه...منتظرم...اصن یه کاری کن...بیا جارو رو بده من میرم میزنم تو بیا بخون :)))))

آره همونه...دختر دایی پنجعلی...

مرجان چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:34 ب.ظ http://anemone

خدا نکشتت نیلو ! این چه آهنگیه ، کلی خندیدم

انگار مرده داره زبونش وا نشده حرف بزنه ، دوستاش اومدن به زوره آهنگ به حرفش بیارن بعد زور میزنه حرف بزنه ، نمیتونه و هی زبونش می چرخه (غشمولک)

خیلی باحاله...من هر بار گوش میکنم کلی می خندم...
غشششششششششششش

بنفشه چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:34 ب.ظ http://banafshehh.persianblog.com

خدا چکارت نکنه با این آهنگه.. خوب سر کاریه ها...
میگم نیلو جونم چرا بعضی از روزها انقدر غمگین مینویسی؟؟؟

آره دیگه...اصن گذاشتمش برای سر کار رفتن ملت !!!!!
خوب بنفشه جونم...بعضی روزا غمگین میشم دیگه...هیچ جا هم مث اینجا نمیتونم این تراوشات ذهنیمو خالی کنم!!!!!!!!

ساندی چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:26 ب.ظ http://blueesky.blogsky.com

سلام نلیوفر جون
خیلی خوشحالم که شادی و روز خوبی رو گذروندی(بوس)
منم آش می خوااااام...ولی تو این گرما خیلی خوردنش میچسبه ها!:دی
راستی این آهنگه خیلی بامزه و خنده داره....ممنون
بوس

سلام عزیزم...
مرسی گلکم...
آره خیلی واقعا...
خواهش میکنم قابلی نداشت عزیزم...

بوسسسسسسسسسس

رضا مشتاق چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:34 ب.ظ

۱- خوندم نیلو جان

.
.
.
منتها نه اینکه مطلب از نوع خاله زنک بازی دخترا و آش خورون هستش ما نظر خاصی رو این نوشته نداریم ( الفراررر مولک)

مرسی...

خسته نباشی واقعا...آخه ما زنا خاله زنک بازی بنویسیم بهتر از شما مرداس که همش فحش میدین که!!!!!!!!!!
مگه دستم بهت نرسه رضا!!!!!! (قاتل مولک)

بنفشه پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:01 ق.ظ

سلام نیلوی گلم
خوبی ابجی خانوم؟
دلم برات تنگ شده بود
نمیدونم الان باید چی بگم
اما............

خوشحالم به نظر میرسه که تو بهتری
تاخیرم رو ببخشید
اوضاع که روبه راه بشه زود به زود میام

سلام عزیزم...خوبی تو؟...کجا رفتی آخه؟...نمیگی دلمون برات تنگ میشه؟...نمیگی این نیلوفر تازه یه آبجیه بزرگ پیدا کرده بود که تنهاش گذاشتی؟
هیچی نگو عزیز دلم...فقط برگرد...حرف رفتنم نزن...خواهش میکنم...


منم روم زیاده...خوبم نباشم باز پررو ام!!!! :)))))))))
قول بده زود برگردی خوب؟...

*+*+*سارا*+*+* پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:38 ق.ظ

نیلی جونم سلام.
به فکر افتادم یه بلاگ گروهی بزنیم و شعر ها و متن های ادبیمون رو بذاریم اونجا.
نظرت چیه؟
من...تو...نعنا...دیگه به کی بگیم بیاد جزو ما چند نفر؟
:)) حتی وبلگه رو هم ساختم...اسمش زیتونه... اینم آدرسش.

www.zeyt0n.blogsky.com

البته خیلی وقته به این فکر افتادم...یه ماهی هم میشه این بلاگ رو ساختم.

سلام مهربونم...
وای ...عالیه...عجب فکر بکری...
هر کی که دوست داشت بنویسه و جا نداشت...چطوره؟...

اسمشم خوبه...
خوب هر وقت قطعی شد خبر بده بهم...

آقا موشه پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:29 ق.ظ http://mushmushak.blogsky.com

به بههههههههههه
میبینم که خوشحالی ایول منم شاد کردی کلی

خیلی جیگولییییییییییییییی

وا این چه آهنگی بود خندهههههههههههههههههههههههه این پیشی غش کرد بس که لیسه رفت

واسه سلامتی داش نیلو یه کف مرتب صلواااات ( نیییییشششششششش)


به بهههههههههههههههههههههه
مرسی...دستم درد نکنه که شادت کردم.. :)))))))))

جیگول یعنی چی آیا؟...

بپا پیشیت دل درد نگیره از خنده دیگه بهمون سواری نده...
موشییییییییییییییییییییی...بازم سفارش قالب دارم واست...ایندفعه واسه دختر داییم می خوام...یه چیزی تو مایه های قالب خودت...اسم وبلاگش هست تا بی نهایت...تو لینکامم هست...خودش روش نمیشد بهت بگه از منم پرروتر سراغ نداره گفت من بهت بگم زحمتشو بکشی...منم گفتم موشی مهربونه درس میکنه...راست گفتم دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!

مععععععععععععع داش نیلوووووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ژ یگولو پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:13 ق.ظ

سلامممممممممممممم نیلو خانوم گل..

خوبی عزیز؟؟

چه خبرا...

ما هم خوشحالیم که نیلو خانوم شاد و شنگولن..البته از صبح که بیدار شدن..و چه چیز بهتر از این..ایشالا که همیشگی باشه...

من شیفتم شبا هست تا دم اذان صبح بیشتر وقتا..دیگه صبح که پا میشم اگه باز بیام سراغ کامی توسط اهل خانه خفه میشویممم..:دی

ایولللللللللللللل اش خورون....ماشالا دخمل زرنگ...اشم که پشخ میکردی..ایولللل...اون خانوم گرد و قلمبه هم جالب بوده بسی...:دی

و اما دختر داییه محترمه..شهرزاد خانوم...چند روز قبل همونطور که گفتم ادرس داده بود ولی اشتباه داده بود ایشنشد که دیگه دیر شد تا اومدم برم ولاگش...

ممنون از خبرت...

خوش باشی و موفق ایشالا..مواظب خودت باش..فعلا...

سلام ژیگول پیگولی جان...

بد نیستم ممنون...شما خوبی؟...

سلامتی...

ممنونم ژیگول جان...شاد باشی همیشه...

من همینجوریش همش در حال خفه شدنم توسط اهل خانه...هر وقتیم باشه فرق نمیکنه!!!!!!!!!

عجب آشی بود جات خالی...ااااااااااااااااا جالب بوده پس...خدا یه دونه زن گرد و قلنبه نصیبت کنه ...

بابا اون یکی آدرس انقد سخت بود...من ۵۰۰ بار تکرار کردم تو ذهنم بمونه (نیش)

خواهش میکنم...

همچنین...فعلا...

*+*+*سارا*+*+* پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:44 ق.ظ

صبح قشنگت بخیر عزیزم

سلام مهربونم...صبح که نبودم..الان ظهره...ظهر قشنگ تو هم بخیر مهربونه چشم ابی...

بهار پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:14 ق.ظ http://nashenase-hamdel.blogsky.com

سلاااااام. خوبی نیلوفر جان.
از اینکه اومدی دیدنم خوشحالم. از راهنماییت هم ممنون. همونی که تو گفتی و غیر فعال کردم. شناسنامه من کنار صفحم نیست. چطوری اون و بیارم روصفحه که هر کی می خواد بره توش.
حالا کامنت چیه؟ ژینک چیه؟
ای خدا چرا من هیچی نمی دونم
قابل تعریف نیست ولی یه خورده الکی از من تعریف کن تا بقیه دوستان دیدن من هم بیان.
بازم ممنون.

سلام عزیزم...بد نیستم تو خوبی؟...
باید یه عکس بزاری تا بیاد رو صفحه...عکس نداشته باشه نمیاد...
کامنت همین نظراییه که میزارن...لینکم اینه که مثلا تو اسم وبلاگ منو گذاشتی تو وبت منم مال تو رو میزارم...همون که نوشته لینک دوستان...
اشکال نداره...منم بلد نبودم...یادمیگیری...
چشممممممممم..به روی چشمم...
خواهش میکنم عزیزم...

بهار پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:20 ق.ظ http://nashenase-hamdel.blogsky.com

این زمان antiflooding چیه؟ اصلا خود antiflooding چیه که حالا زمانش چی چی تره؟؟؟؟؟؟؟؟؟

والا اونو منم زیاد اطلاع ندارم...فقط میدونم باید غیر فعال باشه (نیششششششششششششششش)

نگین پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:33 ب.ظ http://ariai.blogsky.com

سلاممممممممم نیلو جونم...
خوبی عزیز؟
خوب...
مثل اینکه خیلی اش خورون خوش گذشته...
من که عمرا برم در خونه آش بدم و نخندم....نمیشه خوب...مزه میده بخندی...
نوش جونت آش خوردی...منم که نمیخوام...

مهران برمیگرده انشاا.... به زودی...
این حجت الاسلام خیلی باحال بود...ایول......
حتما توی وبلاگ شهرزاد میرم...
آهنگه چجوریه..برم ببینم...

فعلا...

سلام نگینم...
خوبم...تو خوبی عزیزم؟...
بد نبود...جات خالی..
آخه ضایع بود جلو خانمه میخندیدم خوب!!!!!!

آدرس بده بیارم ...برات گذاشتم کنار :))))))))

انشالله...
وای آره...خیلی بامزه ست...
دستت درد نکنه عزیزمممممممممممممم...
ببین ...خیلی باحاله...خیلی..

فعلا

مانی پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:23 ب.ظ

دولو لوم دولو لوم للوم للوم لوم لوم بوم دولواولوم . وبم. دولولوم.
والا ..........اگه گفتی یعنی چی؟

یعنی چیکی دانا ژو کو ری مامانا لبوستی جیهانا هه منگولی استعه مهونی... درس گفتم؟ (نیششششششششششش)

مانی پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:26 ب.ظ

نه عزیزم این که گفتی هندی بود
من به یه زبون دیگه گفتم

آهان فهمیدم...یعنی ممنونم از مطالب آموزنده ی وبلاگتون...
واقعا وبلاگ جالبی دارین...به منم سر بزنین...
درست گفتم؟ (نیششششششششششششش)

مرجان پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:00 ب.ظ http://anemone

سلام نیلووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

یادته گشنه ام بود ؟!!!!!!!! خوب حالا سیر شدممممممممم
کلی خوراکی لمبوندممممممممممممممممممممم

اینجا هنوز سیاهه که ! تو رو خدا بیا رنگه وبلاگتو شاد کن . تاثیره منفی داره ها !

سلام عزیزمممممممممممممممممممم

یادمه...خوب خدا رو شکر...لاغر نشی تو یه وقتا...حالا چی خوردی؟؟؟!!!!

ببین اینجا اینطوری میمونه مرجان...خیلی دوسش دارم...موشیو کشتم تا ایمجوری شده...به نظر خودم که خیلی خوبه...حالا تو هم دقت کن یه ذره تغییر عقیده میدیا (چشششششششششششششمولک)

شاذه پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:34 ب.ظ http://shazze.blogsky.com

سلام نیلو جونم
این آهنگه رو گذاشتم. پسرم اومده می گه خیلی صدا کشنگیه! (بچم ق نمی تونه بگه:) بعد می گه خیلی خنده داره. ای شعر تو چی پیدا کردین؟

سلام عزیزمممممم...
الهی فداش شم...فقط این بچه میتونه منو درک کنه...خوب شاذه جون میای دختره منو براش بگیری این بچه بشه دامادم؟...(کدوم دخترم آیا؟؟؟) :))))))))))))))

والا اینو من از تو سی دیای داییم پیدا کردم!!!!

*+*+*سارا*+*+* جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:33 ق.ظ




نیلیه نازم ممنون از کادوهای مهربونت...نمیدونم چجوری تشکر کنم...مرسیییییییییییییییییییییییییییییی...دوست دارم.
کاش بتونم یه کوچولو محبتتون رو تلافی کنم.

خواهش میکنم چشم آبیه من...
قابلتو نداشت...ایشالله همیشه سالم و سلامت باشی سارای مهربونم...

*+*+*سارا*+*+* جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:34 ق.ظ


کمی مشکل داره...نیلی چجوری یک آدرس رو تو بلاگ اسکای لینک میکنی؟(مثل ادرس من که تو پستت لینک کردی)
باید کمی رو دعوت نامه ها کار کنم...دوباره خبرش رو بهت میدم.
این بلاگ اسکای خیلی کارکردن باهاش دنگ و فنگ داره بابا

آهان...ببین عزیزم اول توی صفحه ورد بلاگ اسکای که مینویسی اون کلمه یا کسی که میخوای لینکشو بزاری رو با موست میگیری (همونجوری که کلمه توی یه کادر آبی قرار میگیره) بعد اون بالای صفحه ورد اون قسمت که آدرس لینکو باید بزاری توش رو باز میکنی و آدرسو میزاری و ok میکنی...لینکش گذاشته میشه ...
باشه پس منتظرمااااااااااا...احساس میکنم میتونیم کاری کنیم زیتون پا بگیره!!!
اتفاقا راحته...البته من قبلا بلاگفا بودم...قبول دارم که راحت تره

*+*+*سارا*+*+* جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:31 ب.ظ

سلام گلم.
چشم...آی دیت همینه؟
نیلو جون روی لینک دوم کلیک کن...بعد یه یوزر نیم و پسوورد برای خودت بساز....بعد از اینکه ساختی...راحت میتونی عضو وبلاگ بشی.

برای آهنگ هم...من کد اون چیزی رو که میگی ندارم...اگه کدش رو داری عوضش کنیم.



سلام عزیزم...
آیدی هست ajoojmajooj_2006@yahoo.com
آهان...باشه...مرسی...

آره دارم...بهت میگم تو هم لینک آهنگو بزار اونجای لازمی که گفته بعد بزار تو وبلاگ...

*+*+*سارا*+*+* جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:32 ب.ظ

برای من فقط لینک میشه...ولی نمیتونم به صورت یک اسم بذارمش :(

ااااااااا....چرا؟...

غلامرضا قاسمی ( عکاس و خبر نگار ) جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:01 ب.ظ http://www.aks-maks.blogfa.com

سلام
وبلاگ زیبایی دارید
دوست داشتی بیا تو
www.aks-maks.blogfa.com

سلام...
ممنونم...

*+*+*سارا*+*+* جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:05 ب.ظ

مرسیییییییییییییییییییییییییییی


درست شد.

خواهش میکنم

آفریننننننننننننننننننننننن (دست)

تازه...تولدتم مبارک...

*+*+*سارا*+*+* جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:20 ب.ظ

کوشی شیطون؟
من رو حسابی کنجکاو کردی ها....

اینجام...منم نمیدونم تو هم ادد نمیشی...
با این آیدی ادم کن...الان که نمیتونم بیام فردا میام...niloofararcenic666@yahoo.com

*+*+*سارا*+*+* جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:38 ب.ظ

باشه....پس منم برم به درسام برسم


فرده میبینمت...


بوس بوس

قربونت برم...برو عسیسممممممممممممممممممم...

میبینمت...جدی جدی باید ببینمتاااااااااااااا...تو که منو میبینی!!!!

بوسسسسسسسسسسسس

بنفشه جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:02 ب.ظ

سلام نیلو جونم
نمیدونم میام یا نه
اما قول میدم که خواهر کوچکولوم تنها نمونه
تو هم قول بده که صبوری کنی

راستی اهنگ باحالی بود

دلم برات تنگیده بود ابجی کوچیکه

سلام بنفشه عزیزممممممممممم...

مرسی...میدونستم خواهر کوچولوتو تنها نمیزاری...
چشم..قول میدم...

مرسی...

منم دلم برات تنگ شده بود

*+*+*سارا*+*+* شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:10 ق.ظ

ای بابا
این کده رو گذاشتم...هیچکدوم نخوند :>


:)) ببینم ثبت نام کردی یا هنوز نه؟

ااااااااااااااااااا...چرا؟
برای چی آخه؟ :((

آره بابا خیلی وقته...

سروناز شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:46 ب.ظ

سلام دختر دایی خوبی
خوش به حالت من از خواب که پا میشم باید یه ساعتی رو جر و بحث کنم تا بتونم بشینم پیش کامپیوتر
منم اش میخوام
به شهرزاد هم سر نمیزنم تا بدونه تو کی هستی

سلام خواهر کوچولو جون...
منم جر و بحث زیاد دارم عزیزم سر این کامی...
برات گذاشتم...یه سر بیا تهران ببر :)))))
سر میزنی یا نمیزنی ؟...قربونت برم من خواهر کوچولوی خودم...

بنفشه شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:20 ب.ظ

سلام نیلو جونم
یه زحمت دارم برات
من ایدی یا ... از باربا پاپا میخوام
نمیدونم چطوری باهاش تماس بگیرم
کار مهم و فوری دارم باهاش
میشه پیداش کنی و ایدی منو بدی بهش و بگی زود زود با من تماس بگیره
خیلی مهمه
بگو در رابطه با کارشههههههه
دستت درد نکنه عزیزم

barbapapa021@yahoo.com

بهار شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:35 ب.ظ http://nashenase-hamdel.blogsky.com

سلام. اونکه پرسیدم پینک بود اما فکر کنم با لهجه شیرین بعضیها حرف زدم. یعنی حالا همه فهمیدن من عملم خیلی بالاست؟؟؟؟؟

سلام...آره احتمالا...خیلی لهجه ات باحال بود...
احتمالا...آخه تابلو بود...میام برات توضیح میدم حالا...

یوسف شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:41 ب.ظ http://littlestar.persianblog.ir

سلام نیلو جون.... :)
همیشه شنگول باشی!! :))

ولی امروز شنگول نبودی ها!!! :(

سلام یوسف جون...
مرسی...شما هم همینطور...:))

از دست تو و داداشت..مگه میزارین آدم شنگول بمونه هان؟

بهار یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:22 ب.ظ http://nashenase-hamdel.blogsky.com

سلام کجایی؟ کم پیدایی!‌ ظهور کن ببینیمت.

سلام...هستیم زیر سایتون...ظهورم میکنیم به چشم :))))

مرجان یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:53 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

معلوم هست کجایی نیلو ؟ اوا ! آقا موشی هم نیس . با هم هستین نکنه . خب حالتون خوبه حالا ؟

والا نزدیک خونمون کابل برگردونه این تلفن قطع بود...الان وصل شده تازه...
از موشی خبر ندارم به خدا :((((((

آقا موشه یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:25 ب.ظ http://mushmushak.blogsky.com

سلام نیلوووووو جون کجایی بیا کارت دارم

سلام موشی جوننننننننننننننن...اینجام...بیا کارتو بگو...

*+*+*سارا*+*+* یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:26 ب.ظ

:)

قربونت برم با این کامنتای پر معنیت...الان میام پیشت چشم آبیه خودم...
بوسسسسسسسسسسس

رویا دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:08 ق.ظ http://sami-dvb.blogsky.com

!!!!!!
:))))))

یوسف دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:19 ب.ظ

بیا وبلاگم جوابتو دادم نیلو جان :)
مگه من شیکار کردم؟؟؟؟؟ :((

باشه میام عزیزم...
هیچی هوشولولولولولولو :))

*+*+*سارا*+*+* دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:22 ب.ظ

سلام نفسی...خیلی خستم...
دوباره میام پیشت...هیچی نشده...بوس بوس

سلام عزیزم...
الهی ...
باشه...تو که منو نصف عمر کردی که :(((

مرجان دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:48 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

سلام نیلو خانومیه خودممممممممممممممم

حالت خوبه ؟ چرا آپ نمی کنی کوشولو ؟

پاشو یه توکه پا بیا نیمکت که بکش بکشه ! نیش

قراره عمه رو بکشیم . زود بیا

غششششششششمولک

سلام عزیزممممممممممممممم

خوبم...میکنم به زودی...

کی کیو داره میکشه...چرا آخه؟...تو حالت خوبه؟...زنده ای؟...گیگیلی خوبه؟...

نهههههههههههههههههههههه...مگه عمه چیکار کرده آخه؟...

غششششششششششششش

یوسف دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:58 ب.ظ

می گم نیلو کجا می خوای بری مگه؟!..نکنه هاوایی؟؟..:))
ممنون از گلا!..خودت گلی!! :)

نه...می خوام برم جزایر قناری !!!!!!!!!

قابلی نداشت هوشولولولولولولولولو :)))))))))))

بنفشه دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:34 ب.ظ http://banafshehh.persianblog.ir

نیلو جونم سلام میگم میدونی که پرشین بلاگ هک شده دیگه.. میشه این آدرس بالایی رو بذاری تو لینکت؟؟؟

سلام عزیزم...آره میدونم...چشم...حتما...
تو خوبی عزیزم؟

مرجان دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:01 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

قراره منو امین ، عمه حیتایی رو بکشیم خاکسترش هم بخوریم که همیشه در ما زنده باشه . البته به شرطی که امین دیه اشو پرداخت کنه و بده به منو گیگیلیو سروناز . و به شرطی اون دیه رو به سروناز میدیم که قول بده تا آخره عمرش به جای منو آبجی سمیرا ظرف بشوره (نیشمولک)

ای بابا...چی بگم اخه به شماها...حالا این وسط چی گیر من میاد...هوی به فکر منافع منم باشینااااااااااا...وگرنه به پلیس لوتون میدم قبل اینکه عمه رو بکشین اما اگه هوای منم داشته باشین... :))))))))
نه نه...من نمیخوام عمه بمیره...لوتون میدم :(((((((((

آقا موشه دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:27 ب.ظ http://mushmushak.blogsky.com

سلام دختر مرداب
چرا آپ نمیکنی آخه هی میام سوژه واسه نظر نیست

بیا تو وب توهم هی دوا راه بندازیم بحث کنیمو اینا

مرجانی بده
الفرااااارررررر

سلام موش موشک...
مگه من سوژه ام بی تربیت :(((((((((

دعوا رو هستم !!!!!! :))))))))))))

به مرجان چیکار داری یه دفه لنگ اونو میکشی وسط آخه؟؟؟؟!!!!

فرار کن که به دست مرمر بیفتی تیکه بزرگت گوشته!!!!!!!!

شاذه دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:27 ب.ظ http://shazze.blogsky.com

سلام نیلو گلم
من بدوبدو اومدم لینکت کنم میبینم هست!!! تو این لینکای قدیمیم هست. اینا کار می کنن، فقط نمی تونم دست ببرم توشون.
هان راستی یادم بگم این داماد شما! ق که نمی تونه بگه، خ رو ح تلفظ می کنه:)) اونروز می گفت حیلی حوشگله!!!

سلام خانمیه خودم...
جون من؟...یعنی من چشام عیب کرده آیا؟...
الهی قربونش برم...اتفاقا دختر منم ک رو میگه ت!!!!!...ااااااااا...ببخشین اشتباه شد...این خودم بودم..من دختر دارم آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
داشته باشم یا نداشته باشم این گل پسر تو داماده خودمه :)))))))

مرجان دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:16 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

آفرین نیلو ! خوششششم اومد . چشه این موشیو دربیار

چش موشیو در بیارم؟...مرجان معاف کن منو لطفا...بابا اینی که داریم ازش حرف میزنیم یه موشه!!!!!!!!!...میاد دست و بالمونو گاز گازی میکنه میره هااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد