نیلوفرمرداب

گل نیلوفر در مرداب می روید تا همه بدانند که در سختی ها باید زیباترین ها را بیافرینند...

نیلوفرمرداب

گل نیلوفر در مرداب می روید تا همه بدانند که در سختی ها باید زیباترین ها را بیافرینند...

نکن آقا جان...نکن!!

 

آقا من موندم...چرا بعضیا تو گفتن احساسشون به هم دروغ میگن؟...

طرف اصلا دوست نداره هاااااا...اما هی ادای آدمای عاشق پیشه رو درمیاره...هی دروغ ، هی دروغ...بسه دیگه...چی رو می خوای ثابت کنی با اینهمه دروغ گفتنت؟؟!!...چرا یکیو دلبسته میکنی و به دروغ هزار تا حرف قشنگ زیر گوشش می خونی و بعد از اینکه بهت اعتماد کرد، ولش می کنی به امان خدا؟؟...

مگه مرض داری؟؟؟!!!

یکی رو میبینی تازه داره به اطرافش  و آدما توجه میکنه...تازه وارد اجتماع شده...هنوز هیچ تجربه ای نداره...تو هم عین اجل معلق می رسی اون وسط و شروع می کنی به دروغ گفتن...یه حرفایی میزنی که اون بدبخته بیچاره وابستت بشه ، بعد که ازش سیر شدی مثل یه آشغال میندازیش دور!!!!!!!!

خب یه دقیقه خودتو بزار جای اون!!...ببین دوست داری با خودتم یه همچین معامله ای بشه؟...آره؟؟!!...دوست داری؟؟...

تو رو خدا شعار نده که آدم باید خیلی حواسش جمع باشه و به کسی اعتماد نکنه و از این قبیل حرفای مزخرف!!!...

مگه میشه؟؟؟...زرنگترین آدما هم گاهی گول یه زبونه چرب و نرمو میخورن...

نکن آقا جان...نکن!!

مردمو اذیت نکن!...بهشون دروغ نگو!... دلبستشون نکن و بعد برو!...یه ذره هم به احساسات بقیه توجه کن!...به اینکه دروغات میتونه باعث به هم خوردن زندگیشون بشه...به اینکه عشق و احساسشون بازیچه ی دست تو نیست...

اصن مگه آدم تو عشقم دروغ میگه؟...چرا میای دروغ میگی و حرفای قشنگ میزنی و طرف مقابلتو به خودت وابسته میکنی و بعد یهو می زنی زیر همه چی؟...می ری حاجی حاجی مکه!!!...انگار نه انگار اون شخصی که عاشق و دلبسته تو شده و زیر گوشش حرفای قشنگ و زیبا زدی هم آدمه!!...

بابا جون اونم آدمه...آدم!!...قلب داره...احساس داره...مثل تو!!!فکر نمیکنی با غم و اندوهی که براش میمونه به خاطر بازی دادن عواطفش، باید چیکار بکنه؟؟؟...

نکن آقا جان...نکن!!

اصلا من میگم دروغ نگو!!...الکی حرفای قشنگ نزن!!..وقتی مردش نیستی، با احساس کسی بازی نکن...خیلی سخته؟؟؟!!!!...

البته دست خودت نیستااااا...ذاتت خرابه!!!!!!

پ.ن: بابا استقبال کنین دیگه!!!!...ما اینهمه زحمت کشیدیم وبلاگ گروهی زدیم هیچ کس به غیر از یوسف بهش سر نزده...

اسم وبلاگ هست زیتون ...من و نعنا و سارا و ترنج توش مینویسیم...

استقبال کنین آقایون و خانوما!!!!!!!!

نظرات 68 + ارسال نظر
شاذه سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:56 ب.ظ http://shazze.blogsky.com

سلام نیلوفر جان
هی گفتی آقا آقا... والا زن و مرد نداره. از این نامردا همه جورش هست:((تو آشناهامون یکی هست پسر بیچاره همبازیم بود بچگیام:( دختره پاپیچش شد با هزار و سیصد و شصت و نمی دونم چند تا سکه زنش شد، بلافاصله هم مهرشو گذاشته اجرا... بنده خدا خودش و خونواده اش الان چند ساله که دادگاه و دادگاه کشی دارن:((

سلام عزیزم...
منظورم فقط آقایون نبود...بین خانما هم از این آدمای دروغگو زیاد پیدا میشه ...
الهییییییییییی...نوشته ی من مربوط به اون خانم هم میشه!!!!!!

علی سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:00 ب.ظ http://www.alisalar.blogsky.com

با درود و سلام؛
بسیار خرسندم از اینکه به سرای شما راه یافته ام و بسی استفاده بردم .
فرصت کردید به بنده هم سر بزنید.
در مورد تبادل لینک یا لوگو نظرتون را بهم بگین
ومنو از نظرات ارزنده خود بهره مند سازید
با احترام

سلام...
ممنون...
چشم...مزاحم میشم...

رضا مشتاق سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:42 ب.ظ

نه ... نه ... خدا وکیلی ... راست گفتی نیلو
خیلی کار زشتی هست

اصن چه معنی داره آدم یکیو به خودش وابسته کنه
آخه از اونطرفشم چه معنی داره آدم زرت زرت وابسطه بشه

وابستگی کار آدامای معتاد هستش داداچم
آداماااا باید به خودشون و خدا معتاد بشن
سریع با یه کیشمیش که نباید سرشون گول مالیده بشه و تا یکی گفت عسیسم قربونت بچسبم
اونام در مقابل وشاشون دراز بشه و بگن وااای این همونه .... وای تو منو که مرردی .

ما اگر دروغ گفتیم بگو غلط کردی که دروغ گفتی

در ضمن به این وبلاگه اصلن سر نمیزنیم
چونکه این سارا اونجا مطلب مینویسه و و همین الان دیدیم رو وب یوسف برا ما حرفای لیچار پیچار نوشته

خوب و خوش و خرم باشی تا بعد

سلام...
من همیشه راست میگم عزیزم :))))))))))))
خیلی کار بدیه حسن!!

واقعا چه معنی داره هان؟...
اینم حرفیه...

خوب رضا جون...خیلی کم پیش میاد که پسرا اینطور بازیچه بشن...بیشتر دخترا هستن که این مورد براشون پیش میاد...که اونم دلیل داره...اول این که بی تجربه ان!!!...ببین اکثر خانواده های ایرانی اینو عار میدونن که دخترشون بخواد تو اجتماع بگرده تو سن جوونی...دقیقا سنی که این مسائل احساسی خیلی زیاد برای آدم پیش میاد...خوب...طرف نمیدونه که بابا اینی که الان داره قربون صدقه ی تو میره شاهزاده ی سوار بر اسبت نیست...از کجا بدونه آخه...وقتی جو خانواده ش بهش این اجازه رو نمیده که مشکلاتو حرفاشو مطرح کنه مخصوصا با پدرش...کسی که خیلی بهتر میتونه بهش کمک فکری برسونه اما چی؟...باباهه اگه بفهمه دخترش دلبسته شده با انواع و اقسام تنبیه و سرزنش باهاش برخورد میکنه...خب دختره هم مسلما نمیگه...حالا این وسط یکی میاد سراغش که آخر دروغگویی و پستیه...و یه دختر بی تجربه هست و زبون چرب و نرم یه آدم دروغگو...
فرهنگ خانواده ها که زمان میبره تا درست شه...اونم خیلی ...باید چند نسل بگذره که خانواده ها با مشکلات فرزنداشون منطقی برخورد کنن...
پس این آدم دروغگو اگه یه کم به خودش بیاد چی؟ بد نیست...
اینجوریه داداچ!!!
در ضمن...اون سارا که جواب تو رو داده (خوبت کرد...حقت بود (نیششش)) اون سارایی نیست که توی وب گروهیه ماست...

تو هم همینطور...فعلا

مانی سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:26 ب.ظ http://www.alienalone.blogsky.com

ها؟؟؟؟؟ به ملوس فش دادی؟

ها؟؟؟؟...من به ملوس فش دادم؟؟؟...ها؟؟؟؟

مانی سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:32 ب.ظ http://www.alienalone.blogsky.com

اول توش بنویسین بعدا درخوااست خواننده کنین در ضمن من میتونم کمکتون کنم که وب لاگتون پر طرفدار بشه.

خوب داریم مینویسیم دیگه!!!!
چیکار میتونی بکنی ؟....البته ما واسه دل خودمون مینویسیم...اینجا هم گفتم که دوستان (از جمله شما) بیاید سر بزنید...

یوسف سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:55 ب.ظ http://littlestar.persianblog.ir

سلام نیلو جون
خوبی؟!..خوشی سلامتی؟!..
بریم سراغ پستت!... :)

ای آقا..ای خانم..کو آدم؟!..کو احساس؟!..کدوم عشق! :((
هر کس عشق رو اونطور که می خواد پیاده می کنه بعد هم خوشش نیاد جمعش می کنه!! :))))))

نیلو جون یه نظری..حدیثی..چیزی..ما می دونیم اون سارا اون سارا نیس!:)))شافیک هستش..شاید بشناسیش..

من برم..آقا یکی بیاد اون قلب رو از اون گوشه ورشداره! :((
ولی خودمونیم ها..چه وبلاگت قشنگ شده!... :)
ستاره ای ستاره ای












سلام یوسف جونیییییییییی...
مچکرم...شما خوبی انشالله؟...
بریم...

یه متنی خوندم یه جا دقیق یادم نیست...نوشته بود تو ایران عشق یه سوءتفاهمه که با یه ببخشید تموم میشه!!!!

اینو واسه رضا نوشتم...نظرشو یه کم پایین تر بخون...متوجه میشی!!!

هیشکی نیست قلب به این خوشگلیه ورداره...میبینی یوسف‌‌:((((((((((

مرسی...چشات قشنگ میبینه..
آسمونیه آسمونی

مرجان سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:31 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

سلام نیلو جونم

بالاخره آپ کردیا !

خب درست میگی ! توی این روزگار ، خیلی ها بازیچه قرار داده میشن و خیلی ها هم دیگرون رو بازیچه خودشون می کنن . اینکه هی بیاییم بگیم آدم باید حواسش جمع باشه که گول نخوره ، به قوله خودت شعاره .
اما به نظره من اگه خدای نکرده کسی چنین تجربه تلخی داشت حالا چه دختر چه پسر ، مهم اینه که از اون به بعد دیگه حواسشو جمع کنه و حرفهای قشنگ رو زود باور نکنه و باعث نشه که دوباره همون تجربه تلخ براش تکرار بشه .

قربونت برم . بوس

سلام عزیزمممممم...

آره...بالاخره طلسمش شکست...

خوب مرجان جون حرفت کاملا درست...اما همون دفعه ی اول اگه باعث شد که زندگیشون به هم بریزه چی؟...تجربه به چه قیمتی؟...
متاسفانه انقد دروغگو زیاد شده که آدم به خودشم نمیتونه اعتماد کنه چه برسه به بقیه!!!!...اما نمیشه...نمیشه که اعتماد نکرد وگرنه سیستم زندگی به هم میریزه ...غیر اینه؟...
حالا این وسط باید بمونی حیرون و سرگردون که اعتماد بکنی یا نه!!!...مهم دفعه ی اوله مرجان... نه؟؟؟؟

قربونت برم عزیزم...بوسسسسسسسسسسس

رضا مشتاق سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:50 ب.ظ

مشتی نیلو (: جوابو خوندم ... اونطرفم رو این وبلاگ تیمی یه کامنت رو پست اول نوشتیم

جونم کربلایی رضا!!!! :) بله دیدم...دست و پنجت درد نکنه آق رضا :))

خرس قهوه ای سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:03 ب.ظ

مسئله این نیست که دیگران رو آدم ندونن. مسئله اینه که خودشون آدم نیستن!!

آی گفتی...همینه خرسی جونم...همینه!!!!

دردونه چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:15 ق.ظ http://ghesseyehoboot.persianblog.ir

سلام جیگل. اختیار دارید آپ کردن از خودتونه. یعنی ببخشید اختیار ما هم دست شماست. می تو اکی؟

سلام خانمی...
مچکرم...
خواهش میکنم...آقا پس من از الان بگماااااااا...من یکشنبه ی هفته ی آینده زیتونو آپ میکنم...
نمنه؟؟؟ :)))))))))))

ترنج چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:46 ق.ظ

ترنج خطاب به نیلو:
قبول نیست یعنی چی من و سارا و نعنا؟ پس من اینجا چی کارم؟ ویرایش کن .یالا .اسم منم باید باشه. نمیخواااااااااام (گریه همراه با نعره)

بابا به خدا اون موقع که من اینو نوشتم تو نبودیییییییییییییییییییییییی...
چشم الان ویرایش میکنم...بابا داد نزن گوشم رفت :((((((((

زیبا چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:20 ق.ظ http://ziba-2006.blogfa.com

سلام نیلوفر خانم.
خوبید؟
چقدر این قالب وبلاگ شما تیره است؟ دلگیره
البته فضولی نکنم شاید خودتون دوستش دارید
موفق باشی خانومی

سلام زیبای عزیزم...
ممنون...شما خوبی؟
این حرفا چیه؟...راستش من خیلی دوسش دارم...یکی از دوستان زحمتشو برام کشیده...
شما هم همینطور...بهت سر میزنم حتما اما تو هفته آینده...یه کم الان سرم شلوغه...حالا میام حسابی آشنا میشیم...

*+*+*سارا*+*+* چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:36 ق.ظ

نیلوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

به خدا این بلاگت پدرم رو دراوورده

بدو اگه آن لاینی من بیام مسنجر .... زوووووووووووووووووود

جونممممممممممممممممممممممم

چرا آخه؟

ای بابا چرا تو هستی من نیستم تو نیستی من هستم؟؟‌:((((((((

[ بدون نام ] چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:37 ق.ظ

ااااااااااااااااااااااااااااااااام

نیلی دیدی دیگه پیش نعنا هم نمیاد؟:(

جاننننننننننننننننننن؟

آره...فک کنم برا همیشه رفته...نعنا رو هم فراموش کرده...حداقل دلمون خوش بود اونجا یه ردپایی ازش هست :((((

دردونه چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:01 ب.ظ http://ghesseyehoboot.persianblog.ir

سلام نیلو جونم. بابا حالا ما یه حرفی زدیم. رو حرف بچه ها که نباید زیاد حساب کرد. فدات شم شوخی کرده بودم.

سلام دردونه جونممممممممم....
قربونت برم این حرفا چیه؟...مگه میشه همکاران رو جا انداخت اسمشونو؟ :))))))))))

فاطمه چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:23 ب.ظ

سلام غلیگم
غرض مزاحمت بود حاصل شد
:دی


خوبی نیلو جونم....امروز یه ذره کوشول وقت دارم برا دوستام کامنت بزارم...

ای گفتی ای گفتی

ببین مشکل اون ادما اینکه خودشون آدم نیستم البته به نظر من
بابااااا شنگول منگول حبه انگور نه ببخشید این نبود

عزیزم درس بخون نخونی میشی مثل خالت ها گفته باشم:دی

فعلن با اجازه
ببینم باز کی می تونم بیام
شاد ببینمت
یا حق....

سلام علیکم...
ای متقلب...حالا دیگه از رو دست من تقلب میکنی؟

مرسی ...تو و شوشو خوبین؟...قربونت برم با این وقتای کوشولوت...

آی گفتم...دقیقا...خرسیم همینوگفت...
گرگه بوده احتمالا :))))))))))

چشم...میخونم...قول!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

قربونت برم...خیلی خوشحالم کردی...
منتظرتم...
بای

اقلیما پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:07 ق.ظ

سلام بر نیلو گله.
من یه مدت نبودم چه صفایی به وبلاگت دادی!!!
خوشگل شده.
خوب برم بوخونم بینم چی نبشتی.
فعلا بای تا های

سلام اقلیما جونممممممممممممم...
آره دیگه...
مرسی...چشات خوشگل میبینه..
باشه...برو..
بای

ساندی پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:07 ب.ظ http://blueesky.blogsky.com

سلام نیلو جون...
من فک میکنم اینجور آدمها خودشون یه جورهایی سر کار هستن و تو زندگیشون هیچوقت نمیتونن موفق باشن.

سلام ساندی جونم...
شاید...مطمئنن آدم دروغگو موفق نیست!!

بنفشه پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:52 ب.ظ

سلان
خوبی نیلو جونم؟
خواهر کوچیکه خانوم فچ کنم از کامنت قبلیم ناراحت شدی . اره؟
به خدا منظوری نداشتم اما باید به سرعت بارباپاپا رو پیدا مبکردم
ببخشید
ببخیشید
اگخ نبخیشید گریه میکنم هاااااااااااااااااااااااااااا


خواهش میکنم ببخشید
--------------------------------------------

نیلو جونم :
این که گفتی درد خیلیاس مثل خود من
اما موضوع اینه که ما گول نخوردیم ما به قلبمون پیش رفتیم
با صداقتمون دیدیم و با شجاعتمون عاشق شدیم
هر چیزی یه تاوانی داره دیگه
ما هم داریم تاوانشو میدیم

بازم بابت اون کامنت عذر میخوام
بووووووووووووووووس

سلام عزیزمممممممممممممممممم...
مرسی...تو خوبی؟...
الهی قربونت برم چرا ناراحت بشم؟...اتفاقا اون موقع کامنتا رو دیدم اما وقت نداشتم بهشون جواب بدم...فقط مال تو رو نوشتم و تایید کردم...گفتم بعدا بقیه جوابو مینویسم که یادم رفت...
آخه مگه خواهرا از خواهر بزرگاشون ناراحت میشن؟
-----------------------------------
بنفشه...تنها کسی هستی که حرف دل منو زدی...ما گول نخوردیم...فقط احساسمون راست بود...
بیخود نیست که آبجی بزرگه خودمی دیگه :)))))))))

الهی قربونت برم دیگه این حرفو نزن...من از دست تو هیچ وقت ناراحت نمیشم...
بوسسسسسسسسسس

بنفشه پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:02 ب.ظ

یه باز دیگه سلام
نیلو جونم:
تو مطمئنی اگه از اقا موشه خواهش کنم برام قالب میسازه؟؟؟
میخوام دوباره راوی رو راه بندازم اما با یه حال و هوای جدید

سلام به روی ماه نشسته ات‌:)))))))))))
جونم:
آخ جوننننننننننننننن...می خوای بیای؟...
آره میسازه فقط ممکنه طول بکشه...
بنفشه جونم اگه تونستی بیا بلاگ اسکای...اینجا بهتره...
مرسی که میاییییییییییییییییییی
بوس بوس بوس

رضا مشتاق پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:46 ب.ظ

پپسی وا میکنیم ...؟!
آره ...؟!

یکی طلبت دختره جیغ جیغوووو (:

دقیقا!!!! (نیشششششش)

طلب من؟...تازه دارم بدهیامو به تو صاف میکنم... :)))))))))

مرجان پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:14 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

وای نیلووووووووووو نیلووووووووووووووووووووووووووو
رفتم وبلاگتونو دیدممممممممممممممممممم
زیتونو میگممممممممممممممممممممممممممم

خیلی ملوس بودددددددددددددددددددددددددد
مخصوصا آهنگشششششششششششششششش

وااااااااااااااااای نازی . باحال بود آهنگش

وای مرجاننننننننننننننننننننن مرجانننننننننننننننننننن
کار خوبی کردی...

همش زحمت ساراست...من فقط عضو شدم...

وای مرسیییییییییییییییییییییییی

*+*+*سارا*+*+* پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:57 ب.ظ

سلام گل قشنگم....
هیچ معلومه کجایی تو؟
دلم برات تنگ شده بود...همین...بوس بوس

سلام چشم آبیه مهربونم...
احتمالا یه دو سه روزی نیستم...
منم دلم برات تنگ شده :(((((((((((((
بوسسسسسسسسسسسسسس

میثم جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:44 ق.ظ http://www.mrhmix.blogfa.com

سلام[قلب]



خوبی؟




اول از همه چیز خسته نباشی با این وب زیبایی که داری





اما سعی کن توش بیشتر عکس و مطالب جذابتری بذاری[قلب]





من اینجوری میگم ناراحت نشیاااا مطالب الانت خیلی خوبه اما در کل گفتم نذار هیچ وقت یه دست باشه[تشویش]





منم مثل شما وبلاگ دارم که خیلی خوشحالم میشم که بیای سر بزنی راستی یه هدیه خیلی کوچولو هم برات دارم[خجالت][تعجب]




این هدیه به خاطر اینه که اولین نظرم یادت باشه[نیشخند]





اونم یکی از اختراعات جدید خودمه[تعجب][شیطونک]




یه جور گفتم حالا انگار چیه



ببین عزیز این یه رادیو هستش که وقتی میذاری توی وبت آهنگهای متنوعی پخش میکنه و وبلاگت یک دست نمیمونه و اهنگ اولش تموم شه میره یکی دیگه و الا آخررررررررر[خونسرد]




در ضمن آهنگهای جدیده جدید وقدیمیه قدیمی پخش میکنه که امیدوارم راضیت کنه[لبخند]




پس خواهش میکنم ازت که اگر از این استفاده کردی خبرشو بهم بده که ببینم خوشت اومده یا نه


فقط کافیه لینکشو از زیر دانلود کنی و هرچی نوشتنی توش میبینی کپی کنی توی ویرایش قالبت یا تنظیمات وبلاگت[خجالت]


http://mrhmix.persiangig.com/RADIO%20M.R.H/1/RADIO%20M.R.H%201.rtf



امیدوارم که خوشت بیاد





من منتظرتم





فعلا[چشمک]

سلام...

خوبم...مرسی...شما خوبی؟...

ممنون...

باشه..

نه ناراحت نمیشم...

جدی؟ چی؟...

اوکی...بگو...

چه جالب...

باشه..اگه گذاشتم خبرشو بهت میدم..

ممنونم...لطف کردی...

فعلا...

مرجان جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:54 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

سلام نیلو خوشمله من

مبارکه نیلو ! وبگذر رو میگم که گذاشتی .

قربونت برم

بوس . بای

سلام عزیزکم...

مرسی...دست تو درد نکنه...

خدا نکنه...

بوسسسسسسسسسس

بنفشه شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:29 ق.ظ

سلام ابجی خانوم
خوبی؟
مرسی نیلو .
تو همیشه مهربونی با من
وافعا برگشتن من میتونه انقدر خوشحال کننده باشه؟
به آقا موشه میگم
اما میترسم ناراحت بشه که ندیده و نشناخته ازش توقع و خواهش کمک دارم
میشه تو پارتیم بشی؟؟؟
راستی
دوست دارم بیام بلاگ اسکای اما نمیتونم از یادگاری بچه ها دل بکنم
اون خونه برام یه دنیا خاطرس
دوست دارم نیلو ...خواهر گلم
چون قلبت مثل خودمه
چون مثل من یه بار طعم تلخ رو چشیدی و البته شجاعت ابراز داری
دوست دارم

سلام آبجی جونممممممممممم
مرسی...بد نیستم...
قربونت برم...آخه من خیلی دوستت دارم خوب...
خیلی بیشتر از اونچه که فکرشو بکنی...
نه بابا ناراحت نمیشه...خودم هواتو دارم...
آخییییییییی...خوب اونجا هم خوبه...بمون همون جا...
منم دوست دارم عزیزم...
مرسی بنفشه جونم...مرسی..
شکست مقدمه پیروزیه آبجیه گلم...
دوست دارم...

پدرام شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:05 ب.ظ http://pedygol.blogsky.com

سلاااااام بر نیلو جان خانوم جون عزیز!
خوبی عزیزم؟!..خوش خوشانی یا هنوز شنگول منگولی؟!
من تازه دیروز از ولایت برگشتم!..:)
اولندش که این کامپیوتر من ذغالیه..وقتی میخواد وبلاگ تو رو بالا بیاره اول جون خودش بالا میاد!..بعد تفش میکنه میمیره!!..;)
بعدترشم اینکه..هب راست میگخ دیگه آقا!!..دهه..
گه معنی داره آدم ملت رو اینجورکی بزاره سر کار آخه؟!..دهه..
بابا جان..نکن آقا..نکن!!
بینم..نیلو جان..یعنی تو هم؟!..ای وای!..خدا مرگم بده!!..
بقول شاعر معروف که میفرماید:..آدم باید خودش عاقل باشه!!
حالا جدی اینا رو تو داری از رو تجربه میگی یا هویجوری محض یک پسته؟!..;)
پ.ن.: چشم..استقبال شد!!

سلام بر دکی جان آقای عزیز...
مرسی بابایی...هنوز شنگول منگولم...
من مرده ی این ولایت شمام ... :))))))))
ای بابا...من اگه شانس داشتم اسمم شانس الله بود...والا!!!!!
میبینی بابا جون...میبینی چه پررو ان؟...
نه دیگه در اون حد پدر من!!! :))))))

پ.ن: متشکرمممممممم!!!

حیتا شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:17 ب.ظ

سلام
کجایی نیلوووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟//

سلام عمه جون...

همین جام...در خدمتتون...

مرجان شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:22 ب.ظ http://anemone

سلام نیلو جون

وبلاگ نیاز چش شده که باز نمیشه ؟

سلام عزیزمممممم....

نمیدونم والا...من تازه اومدم...

تو کجا گذاشتی رفتی هان؟

*+*+*سارا*+*+* یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:08 ق.ظ

کجایی نیلیه من؟
بیا اسیسم
دلم برات کوچولو شده

سلام عسیسمممممممم
چشم...شرمنده ام بابت تاخیرم گلکم
منم دلم برات کوچولو شده چشم آبی...

دردونه یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:09 ق.ظ http://ghesseyehoboot.persianblog.ir

سلام نیلو جونم ! بابا معلوم هست کجایی؟ مرجان که داره میره ! سارا هم که قهره ! تو هم گذاشتی رفتی !آخه من این وسط تنها و بیکس چه خاکی تو سرم بریزم ! (گریولک)
راستی(نیشمولک) از پپسی بازکنها چه خبر؟ (غشمولک)
بذار واسه خودشون پپسیاشونو باز کنن خوش باشن ! خیلی مهم نیست عزیزم !زود بیا تا من از غصه نمردم !بوس بوس!

سلام عزیزم...به خدا گرفتار بودم...آره دیدم...یعنی چی که داره میره؟...مگه الکیه؟...سارا چرا قهره آخه؟...ای بابا...دو روز ولتون کردما ببین چه خبر شده...
جونم؟...والا خبر ندارم از اون روز :))))))))))
چشم عزیزم...میام جوجو...نمیری حالا...کار دارم باهات :))))))))
بوسسسسسسسسسسسسسس

*+*+*سارا*+*+* دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:36 ق.ظ

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

ماچ بقو دوست جون

سلامممممممممممممممممممممم

بوس بقو چشم آبیه خوشگله خودم

یوسف دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:45 ب.ظ

سلام همچنان اومدیم احوالپرسون!!

سلام...همچنان خوش اومدین...

*+*+*سارا*+*+* دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:55 ب.ظ

منم وب گذر میخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

می خرم برات عسیسممممممممممممممم...
برات میل میزنم چجوری عضو شی....
زیتونو آپ کردم بالاخره!!!!!!!

بنفشه دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:34 ب.ظ

سلام
خوبی خاله نیلو جونم
بالاخره اومدی و جوابیدی
کلی منتظر موندم
خاله نیلو جونم میشه ادرس آقا موشه رو بدی
من نمیتونم بیافیدمش تو این لینکدونیت
بووووووووووووووووووووووووووووووووس

سلام عزیز دلم...
بالاخره اومدم :)))))))))
قربونت برم من..
اسم وبلاگش هست نفسهای آخر قلب من...تو لینکام هست...
بوسسسسسسسسسسسسس

سروناز سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:38 ق.ظ

سلام خوبی دختر دایی
خوشی
من دارم میرم به اون یکی خوتنون
همراهم نمیای؟
بابا یه چایی چیزی بذارین جلو مهمونا دو روز اول
شاد باشی

سلام خواهر کوچولوی ناز...
بد نیستم...
حتماااااااااا..اومدم سروی جونم...
چشم...چاییم میارم...
تو هم شاد باشی...

نیکو سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:11 ب.ظ

سلام نیلو فر جان
خوبی ؟ کم پیدا شدی ؟
عزیزم کو گوش شنوا ؟!!!!!!!!!

وبلاگ جدیدتون مبارک باشه
حتما سر میزنم

مو فق باشین

سلام نیکو جونم...
شرمنده یه کم سرم شلوغ شده...
کو؟...پیدا کردی نشون منم بده...

مرسی...
لطف میکنی...

شما هم همینطور

*+*+*سارا*+*+* سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:14 ب.ظ

کجایی اسیس دردونه من؟

اینجام خوشگلم...الان میام پیشت...

*+*+*سارا*+*+* سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:01 ب.ظ

رسیدن بخیر ناز خاتون
خوش گذشت؟!
بشه...لینکش رو برات میفرستم گلم

قربونت برم عزیزم..
من که جایی نرفته بودم!!!
مرسی...یه زحمت دیگه هم برات دارم..من عاشق آهنگ زیتون شدم...میتونی یه آهنگ تو اون مایه ها برام پیدا کنی که من بزارمش تو وبم؟؟؟؟

*+*+*سارا*+*+* سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:20 ب.ظ

:دی تازشم خودم عضو شدم نیلی جونم میسی :*

یادم رفته بود تو همه فن حریفی :))))))))

*+*+*سارا*+*+* سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:22 ب.ظ

اوووووووووووووووووووووووووووووووم

آره...سعی خودم رو میکنم

هی بگم این آهنگ زیتون چرا اینجوری شده...نکنه مرضی چیزی داره...پس نگو آقا عاشق تو شده بوده و ما خبر نداشتیم

اوممممممممممممممممممممم

مرسیییییییییییییییییییییییییی :-*

بله دیگه..ما عاشق و معشوقیم :)))))))))))))))))))

شهرزاد سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:55 ب.ظ

سلامممممممممممممممممم نیللللللللللللللللو(لوووووووووووو لوووووووووووووووووو):
بابا نظر !!!!!!!!!!!!!!!!!!
یخرده هم بفرست باسه ما چی میشه مگه کار خیره....
فعلن

سلام عزیزم محرومه منننننننننننننننننننننننن :))))))))))))
بابا چی کار کنیم دیگه..
بیا مال تو...برو به زیتونم یه سر بزن...آپ کردم!!!

ژ یگولو چهارشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:15 ق.ظ

سلام نیلو خانومی عزیز...

خوبی؟؟
بینم تتو نمیخوای اپ کنی حالا دیگه؟؟

راستی خوندما ولی کامنت نذاشته بودم..شاید نظری دربارش نداشتم...

خوش باشی..فعلا...

سلام علی جان...

مرسی...
چرا می خوام...:)))

آهان...مرسی که خوندی...
تولد خواهرتم مبارک باشه ...

فعلا

ساندی چهارشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:40 ب.ظ http://blueesky.blogsky.com

سلام خانم
کجایی..چرا آپ نمیکنی؟

سلام عزیزم..
اینجام..
چشم..آپم میکنم..

بنفشه چهارشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:09 ب.ظ

سلام نیلو جونم
دوست دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه
مرسی که اومدی پیشم
و ممنونم از بابت آدرس اقا موشه

مرسی که وقتی منو دلگیر میبینی نوازشم میکنی
من واقعا ممنونم

از مرجان خبر نداری؟

چرا آپ نمیکنی؟
زود بیا باشه؟
منتظرم

سام عزیزم...
من بیشترتر دوست دارم :))))))
خواهش میکنم وظیفه بود...
بازم خواهش میکنم...


قربونت برم...من طاقت ندارم تو رو دلگیر ببینم...

چرا...آپ کرده که...

باشه..
بوسسسسسسس

بنفشه چهارشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:11 ب.ظ

چه جالب
لینک اقا موشه درست زیر لینک وب خودمه
خیلی باحال بود
دقیقا پشت سر همیم

دوست دارم

دقت نکرده بودم...چه باحال...

منم دوست دارم گل بنفشه ی من

آقا موشه پنج‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:12 ب.ظ http://mushmushak.blogsky.com

اول بگم من برا این پستت قبل برم عروسی کامنت گذاشتم کوووووووووو

سلااااااااام نیلووووووووفر
خوفی عسیسم چه خبرا ؟؟؟؟
بچه چرا تو که هی اینجا پلاسی آپ نمیکنی حالا من گرفتارم یه چیز !!!!!!!
نیستی نمیای اونورا ها پ
نیلو تو عروسی جاتو خالی کردم جاتو خالی کردم
فعلا برم بیام باززززز

نمیدونم به خدا!!!!!!!!

سلام موشیییییییییییییییییییی
خوفم...
تو کجایی اصن؟...
دستت درد نکنه...مرسیییییییییییییی
بای

آقا موشه پنج‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:26 ب.ظ http://mushmushak.blogsky.com

منم میخوام عضو بشم تو زیتونتون منو راه میدین آیااااا ؟؟؟؟؟؟؟

مدیر وبلاگ ساراست...باید به اون بگی...

مرجان پنج‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:17 ب.ظ http://anemone.blogsky.com

سلام نیلو جونکم
باز چند روز منو گیگیلی نبودیم هیشکی آپ نکرده . انگاری حتما منو گیگیلی باید با چماق وایسیم بالا سرتون تهدید به مرگتون بکنیم که مجبور بشین آپ کنین .
زود باش
آپ کن
والا خونت حلال میشه (نیشمولک)

قربونت برم عزیزم
خوش باشی

سلام عزیزممممممممممممممممممم
به خدا ایندفعه مودمم خراب بود :(((((((((((
چشمممممممممممممم
ماماننننننننننننننننننننننن...این می خواد منو بکشهههههههههه :((((((((((

خدا نکنه...
تو هم

پویا پنج‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:53 ب.ظ http://pooyamcs.blogsky.com

سلام
من نمیدونم چند بار باید بگم؟
عاشق نشین

سلام
یه چند بار دیگه بگو :)))))))
چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد