نیلوفرمرداب

گل نیلوفر در مرداب می روید تا همه بدانند که در سختی ها باید زیباترین ها را بیافرینند...

نیلوفرمرداب

گل نیلوفر در مرداب می روید تا همه بدانند که در سختی ها باید زیباترین ها را بیافرینند...

حلقه ی حمایت شاهزاده خانم سلطانه!!!

وحشتناکه!! و شرم آور!!

دیروز از شهرزاد یه کتاب گرفتم به اسم حلقه ی حمایت شاهزاده خانم سلطانه ...به قدری این کتاب منو گرفته بود که یه کله نشستم پاش و توی ۴ - ۵  ساعت تمومش کردم!!

کتاب ، داستان واقعیه زندگیه زنهای آل سعود که در عربستان سعودی زندگی می کنند ، بود...نویسنده ی این کتاب ، جین ساسون ، در سال ۱۹۸۳ با سلطانه آل سعود آشنا شده و شرح زندگینامه ی این شاهزاده خانم سعودی رو نوشته...احساس خشم و نفرتی که سلطانه از مردهای سعودی (منهای شوهرش) داشته...البته اسامی این کتاب به خاطر اینکه مشکلی برای این زن پیش نیاد تغییر یافته...این کتاب جلد دوم کتاب شاهزاده خانم هست...

سلطانه آل سعود مانند زنان دیگر سعودی از وقتی که به دنیا اومد و بزرگ شد با ظلمی که مردان خاندان سعودی به زنها می کردند ، آشنا شد...مردانی که خلقت زنان را فقط به خاطر سه چیز می دونستند : ۱) ارضای نیازهای ج.ن.س.ی مردان... ۲) خدمت کردن به مردان... ۳) آوردن فرزند برای مردان!!!

زنان خاندان آل سعود شاید اگر خیلی خوشبخت بودند می تونستند چند سالی تحصیل کنند!!...بعد از اون ، اونها رو وادار به ازدواج با مردانی می کردند که در بیشتر مواقع از پدرانشان هم مسن تر بودند...این زنان تا هنگام عروسی ، مردی را که قرار بود همسرشان شود را نمی دیدند و هیچ یک حق انتخاب همسر را نداشتند!!!

سلطانه در این میان دختری سرکش بود که به ظلمهایی که به زنان می شد ، اعتراض می کرد..اون برادری به اسم علی داشت که مانند پدرش مردی خود محور بود و زنان را فقط وسیله ای برای ارضای مردان می دانست...این مرد منفور هنگامی که از آمریکا به عربستان مراجعه میکرد برای تعطیلات ( خیر سرش تو آمریکا درس می خوند ) ، حتما یک زن می گرفت تا یک وقت در عربستان دچار کمبود نشود!!..سلطانه و علی همیشه با هم سر جنگ داشتند..سلطانه می جنگید تا بتواند حقوق پایمال شده خود و همجنسانش را از مردان سعودی بگیرد گرچه در بیشتر مواقع به خاطر قانون حاکم بر مملکت ناکام میماند...

موقعی که پدر سلطانه برای ازدواج با او مردی رو انتخاب کرد ، سلطانه تقاضایی کرد که موجب حیرت همگان شد...اون خواست که قبلاز ازدواج شوهرش رو ببینه و با اون حرف بزنه!!!!!!!!!!!!همسر اون جزو نادرترین مردهای سعودی بود که عاشق زنش شد و به اون احترام میگذاشت...

کتاب ، شرح کاملی از اعمال ناشایستی هست مردان سعودی در حق زنان و حتی بردگانشان انجام میدادن...مردان بی خردی که همسران متعدد و دخترانشان را از همه حق طبیعی آنها به عنوان یک انسان ، محروم می کردند...اونها حتی با عق.یم ساختن پسران کوچک ، از آنها خوا.جه هایی برای حرم.سراهای متعددشان می ساختند!!!...از هر ده یا بیست نفری که توسط آنها عق.یم می شدند شاید یک یا دو نفر زنده می ماند!!

زنان سعودی هنگام خارج شدن از قصرهایشان باید از عبا و روبنده استفاده می کردند که حتی تا چشمهای آنها را می پوشاند...زنها اجازه ی تنهایی به خیابان رفتن و رانندگی در خیابان را نداشتند...

جایی از کتاب آمده که مردان سعودی تماس دستشان را (حتی به طور ناخواسته) با یک زن نامحرم گناهی نابخشودنی می دانستند که سزایش آتش جهنم بود...اگر دستشان به زنی برخورد می کرد سریع دست را با آب و در صورت نبودن آب با خاک تمیز میکردند تا نجاست زن!!!! برطرف شود...حتی مردی که در یک جنگ زخمی شده بود و داشت می مرد و توسط زنی ناشناس از مرگ نجات پیدا کرد ، هنگامی که حالش بهبود یافت به خاطر اینکه این زن به او دست زده بود ، حکم سنگسار اون زن رو داده بود و گفته بود که مردن بهتر از این ننگ است!!!

مردان پست و فرومایه این خاندان از فیلیپین و پاکستان و کشورهای فقیر ، زنان را به عنوان خدمتکار از خانواده هایشان می خریدند و آهنا را به قصرهایشان می آوردند و از آنها به عنوان برده های ج.ن.س.ی استفاده می کردند...زنان آنها هم حق هیچ اعتراضی نداشتند چون از نظر مردانشان اصلا آنها حق نداشتند!!!..

شب عروسیه اغلب شاهزاده خانمهای سعودی برابر با مرگ روح و احساسشان بود چون به قدری وحشیانه مورد تهاجم دامادان وحشی و بی رحم قرار می گرفتند که از زندگی سیر می شدند و اغلب آنها بعد از مدتی دچار بی تفاوتی می شدند و دیگر هیچ احساسی درشان وجود نداشت!!!

سلطانه با مشاهده تجا وز بی رحمانه ی دو خواهرزاده و یک برادرزاده اش به دخترک ۱۴ ساله ای به اسم وینا که از پاکستان به عنوان برده ی ج.ن.س.ی خریداری شده بود و نخستین تجربه ی ج.ن.س.ی اش ، تجربه ای وحشتناک و دردناک تجا وز سه مرد جوان خاندان سعودی بود ، تصمیم گرفتکه به طور جدی به مقابله با خشونت علیه زنها برخیزد و ۴ خواهر دیگرش نیز تصمیم به حمایت او گرفتند...

این کتاب بدجوری ذهنمو درگیر کرده...زندگی این زنها وحشتناک بوده و نمیدونم که هنوزم همینطوره یا نه!...تصور چنین زندگی ای مو رو به تن آدم راست می کنه...واقعا مردانی با این خباثت اخلاقی هنوز هم وجود دارن؟؟؟؟؟

از دیشب تا حالا دارم با خودم میگم اگه میشد به همه ی مردان و پسران ایرانی یکی یه شاخه گُل تقدیم می کردم!!!

نظرات 22 + ارسال نظر
یه کوچولو چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:29 ب.ظ http://yekocholoo.blogsky.com/

همین جوریش عزیز من..خودشون میان جلو کلی بعدش حرف میزنن..دیگه گل بدیم بیا و واویلا میشه..آخه بستگی به ظرفیتم هست خانومی گل

عزیزم در مقابل مردای عرب باید آقایون ایرانی رو حلوا حلوا کرد و رو سر گذاشت!!!

نوشی چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:21 ب.ظ

منم اینو خوندم!!! اون جاش که حال برادره رو با عکس های ... گرفت خیلی باحال بود!!!
البته بعضی مردای ایرانی هم کم از اونا نیستن ها!
کتاب هزاران خورشید درخشان ماله خالد حسینی رو بخون!!!اون که دیگه فاجعه است!!!

آره...دختره خوب بلد بود برادررو بچزونه :)
خوب...نه به این شدت...به نظر من الان مردای خوبی داریم...البته آدم خوب و بد همه جا هست...هم مردو هم زن...
اوکی...بخونم دپرس میشما!! :(

کاوه - روزمرگی چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:55 ب.ظ http://rroozzmmaarreeggii.blogfa.com

سلام نیلوفر عزیز

ماشالله به پشتکارت .!!!!

مزید اطلاعتون معروض میدارم که در عربستان سعودی ام القرای جهان اسلان و مهد ظهور و پیدایش دین مبین اسلام و نیز اسلام ناب محمدی همچنان همین شیوه ها ولی با اندکی خشونت کمتر اتفاق می افتد .

در عربستان زنان همچنان باید با روبند تا زیر چشمهایشان در معرض عموم ظاهر شوند .
حق رانندگی ندارند . حق رای ندارند . حتی صندلی جلو ماشین شخصی خود نیز حق جلوس ندارند .

حق ازدواج با خارجی را ندارند و . . .

خب حالا بازم بگین جمهوری اسلامی بد آدمیه و به بی حجابا گیر میده .
یکی از کارمندای شرکتی که تو عربستان باهاش کار می کنیم اومده بود ایران و اصلآ باور نمیکرد که اینجا ایرانه ! مرز شیرانه ! کشور دلیرانه !

مین تایم ون اور یو پوت ا مسج فور می نو نید تو ترانسلیت ایت فور می. بی کاز ای ام ایناف فمیلیر ویز اینگلیس مای فرند .
تنکس دییر.

بابای

سلام کاوه جون :)

ماشالله!!!...متشکرم !!

پس هنوزم هست؟!...واقعا باعث تاسفه کاوه...

من غلط بکنم بگم جمهوری اسلامی بده!!!...اتفاقا خیلیم خوبه...والا!!
جدا؟...یعنی انقد وضع خرابه؟ :(

ها؟ الان ای که گفتی یعنی چه؟...نَمَنَه؟ ((=

بای بای :-*

مسعود چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:29 ب.ظ

از بابت گل ممنون :-))))))))

اگه به زن های عرب ظلم میشه اول از همه تقصیر ببخشیدا بی عرضگی خودشونه!! بعدشم که خشونت (به قول مرجان خشنات! ) تو خون و دی ان ای عرب هاست

وقتی تاریخ رو میخونی میگی حیف که نفت تو سرزمین اینا پیدا شد وگرنه پست ترین قوم دنیا میشدند
البته با توجه به حمله ناجوانمردانه و وحشیانشون به ایران مسلما اون موقع با غارت منابع ایران باز ممکن بود به یه جا هایی حالا پایین تر از اینجا برسن

خواهش میکنم...قابل نداشت!! :)

اول اینکه بگم اینو مسعود جون...زنان عرب اگه کوچکترین خطایی ازشون سر میزد به دست مردانشون کشته میشدن...میگن جون آدما خیلی براشون عزیزه...حتی اگه زندگیشونم خوب نبوده اما جونشونو که دوست داشتن...تو همین کتاب خیلی از زنا به خاطر نافرمانی کشتهشدن و یا شکنجه دیدن...علاوه بر اینکه قانون اون کشور کاملا به نفع مرداست و زنا نه فقط از دید همسرانشون که از دید قانون هم حقی ندارن!!!به نظر تو یه زن که توی یه جامعه انقد بی پشت و پناهه چه کاری ازش ساخته ست؟؟!!!...اما این که عربا خشنن هم که آره...جدا خشنن خاک بر سرا!!!
نمیدونم والا...تنها شانسیمکه آوردن همون نفت خیز بودن سرزمینشونه...این ثروتای کلانشونم انگار همش به خاطر همینه!!
راستی مسعودی...اون فایلی که به ایمیلت اَتَچ کرده بودی برام باز نمیشه هر کاری میکنم!! :(

مرجان چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:48 ب.ظ http://myn.blogsky.com

میگم نیلو از این کتابها نخون مخت ضعیف میشه :دی قلبت سر ما میخوره ((=

باشه...سعی میکنم :))))

یوسف چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:03 ب.ظ http://littlestar.persianblog.ir

سلام نیلو جون..
کتاب خونی خیلی خوبه..منم هوس خوندن کردم اما کتاب خوب تو دستم نیومده فعلا..
ای بابا از عرب جماعت انتظاری بیشتر از این نیس که!!..من باز گاهی فک می کنم پیامبر و امامان چجوری با این قوم احمق سروکله می زدن که هنوز هم درست نشدن و آل سعود هنوزم در افراط تفریط هستن!!!..
اتفاقا هفته پیش بود فک کنم ۲۰:۳۰ بود که یه گزارش با عنوان مردای عرب یه برنامه درس کردن به اسم کتک زدن و آدم کردن زنا!!...با وجود این که اینا در نهایت امکانات و رفاه و تکنولوژی هر چند غربی هستن اما نمی دونم چرا مغزاشون رشد نمی کنه و باز به قول خودت صد رحمت به ایرانی های عزیز!!... :)

سلام یوسف جونم :-*
عزیزم چاره ش یه کتابخونه ست!! البته یه کتابخونه ی جامع!:)
عجب آدمای مزخرفین یوسف...شنیده بودم خیلی زبون نفهمن اما نه تا این حد!!! واقعا طفلی پیامبرا و اماما که با این زبون نفهما سر و کله میزدن...عربای سوسمار خور!! :(
ایرانیا خوبن...با این که جزو کشورای جهان سوم هستیم اما حداقل مردممون شعور دارن!!!

عطر نعنا پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:05 ق.ظ

اگه این کار رو بکنی...خیلی عالی میشه.
مردای ایرونی فوق العاده اند دوستم :)

سلام نعنای عزیزم...
میگما نعنا جونی...با با هم یه روز بریم تو خیابون و به مردا گل تقدیم کنیم!! :)

آقا موشه پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:26 ق.ظ

سلااااااااااام
نیلو تو که نمیتونی به همه پسرا گل بدی بیا خودم از خود گذشتگی میکنم گلتو میگیرم :دی

نیلو واقعا دیگه اون زمانها گذشته نگران نباش دیگه الان مردان ما از خداشونه بخورن به زنا . خودشونا میکشن تا دست یه دخترو بگیرن =)) میگی نه امتحان کن :دی

نیلو پستو بیا بده تا برات درست کنم
نیلو فک کردم میخوای اون آهنگو بزاری رو وبت منظورم از اون بالا مث خودم مدیا که اهنگتو باز میکنه بزارم اون بالا دم دست
بیا اینم ادرس اون آهنگ که گفتی

http://download.songbsong.com/Single/Mohsen_Yeganeh/Mohsen.Yeganeh-Mahe.Asal_Titrazhe.Aghazi-wWw.sOngBsOng.cOm.wma

نیلو یه گل دیگه بده برا دوستم :دی
نیلو دهه چرا به دخترا هم میدی گفتی فقط پسر
نیلووووو این مرجانی یه گلاتو برداشت
نیلوووو :دی بوووس بای

علیک سلام موش موشک!!
واقعا من مرده ی اینهمه فداکاریه توام!! :)))
آره خوب...البته مردای ما از قدیمم با این مسئله مشکل نداشتن!‌((=

باشه...دستت مرسی :)
فهمیدم ببین میتونی مدیا پلیرمم کوچیک کنی بیاری همونجایی که مال خودت هست؟...وبگذرمم که بیار همونجا که بهت گفتم...فقط دست به آهنگم نزن!!...مرسی موشی جون... :-*

بیا...اینم بده به دوستت :)
خوب دخملا گناه دارن...گل می خوان خوب :(
عیب نداره...تو چرا جوش میزنی؟ :)
بابای :)

آقا موشه پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:38 ب.ظ

نیلو منم سیب نما ببرین
این بنفشکی میگه نمیبریمت منم میخوام بیام سیب نما (بغض)
نیلو ببین وبتو میخوام برم درست کنم منم خوب ببرین !!!!!!

اصلا شوما دوتا تا تیلیفونی شدین خیلی نامرد شدین زبوووووووووووون

ببین باید فکر کنم!!!
صبر کن حالا ببینم میتونم بنفشه رو راضی کنم یا نه!!!
سعی میکنم اما قول نمیدما!! ((=

خودت نامردی!!!...ما خیلیم مردیم :))

مارگریت وحشی بهاری پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:19 ب.ظ http://magrite-vahshi.blogfa.com

به نظر من اونها هنوز در عصر جاهلیت اند
(تو رو قسم به شل و ول ترین پیژامه ی مرلین به کامنتای گل گلیت اکتفا کن)

به نظر منم!!!
(قسم به تنبون ندیده ی مرلین ، نمیشه!!) ((=

آقا موشه پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:57 ب.ظ

نیلو خوب شد
۳ ساعته تمومه دارم بهش ور میرم

دستت درد نکنه عزیزممممممممممممممممممممم
من اگه تو رو نداشتم چه میکردم :)

مسعود پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:51 ب.ظ http://www.jameie.ir

ببین تاریخ غرب رو که بخونی میبینی که زنا تا همین ۱۰۰ سال پیش هم نه حق رای داشتند نه خرید و فروش زمین و ....
ولی الان رئیس جمهور و وکیل و نماینده و ... زن هم میتونن داشته باشن
عربا چقدر میتونند زناشونو بکشن بالاخره تموم میشه میمونن بی زن!!! هر چه قدرم که نفهم باشن این یه زمینه رو میفهمن :-))))
قانون عرضه و تقاضا میگه عرضه که کم بشه .....
اون موقع زنا پادشاهی میکنند

عجب نظریه ای! خوبه من مشاور هیتلر نشدم!

الان به جرم نسل کشی خفم میکنند.!!! :-)))


فایلی که راهنمای آر اس اس بود رو فکر کنم زیپ کردم چون فکر کردم هیچ برنامه ای هم که نداشته باشی میتونی بازش کنی
الان سر کارم و لپ تاپمم نیاوردم و فایله هم اون تو مونده رفتم خونه چک میکنم ببینم چی ارسال کردم اگه شد دوباره ارسال میکنم یا اصلا بازش میکنم میفرستم


خوب چی بگم والا...البته من خودم اصلا با اینکه بشینی تا بزنن تو سرت موافق نیستم...و خودم چون زنم نمی گم که تقصیر از اینا نیست که نشستن که بخورن!!!

تو اگه مشاور هیتلر میشدی احتمالا همه ی کره زمین نابود شده بود!!!

بدو برو که الان کشته میشی !! :|

نمیدونم چرا باز نمیشه...یه پیغامی میده که به آنتی ویروس مربوطه!!!به جون خودم!!

بهار پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 07:35 ب.ظ

سلام
مامانم هری پاترو خریده
بیا این کتابو بخونو از حال و هوای شاهزاده خانوم سلطانه بیا بیرون

سلام
واییییییییییییییییییییی...آخ جووووووووووووووووووننننننننننننننننننننن... فردا میام میگیرم ازتون...آخ جونننننننننننننننننننن...حسابی تو کف مونده بودم!!!

نگین جمعه 18 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:19 ق.ظ http://ariai.blogsky.com

سلام نیلو جونم
خوبی رفیق قدیمی و رفیق حالایی ؟
(نیش)
اومدیم احوال پرسونه نیلو جونمون

سلام نگینمممممممممممممم
خوبم دوست جونیه خودم!
:)
قربونت...خوبم...تو خوبی عزیزم؟

شهرزاد جمعه 18 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:33 ق.ظ

ســــــــــــــــــــــــــــــــــــلـام نـــــــــــــــــــــــــیلــــــو جونم:
بدو بیا آپمممممممممممممممممم
بدو بدو....
بوسسسسسسسسسسسسسسسس

سلامممممممممممممممم
باز تو اومدی و سر آوردی؟ :دی
اومدم
بوس

ققنوس جمعه 18 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:24 ق.ظ http://wWw.StartOfAnEnd.bLogFa.iR

من کی بیام گلمو ازت بگیرم؟!!!!!

در ضمن هنوز هم خیلی بهتر نشده وضعشون! شنیدم قرار بود بهشون حق رانندگی بدن! به خاطر این کار جورج بوش گفته بود عربستان داره دموکراتیک میشه و از رهبران ؛شجاع؛ عرب تقدیر کرده بود!‌همزمان هم گفته بود تو ایران دیکتاتورها به جون مردم افتادن!!! البته نمیدونم آخر حق رانندگیشونو دادن یا نه!

بنفشه جمعه 18 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:30 ب.ظ

سلام
خوبی؟
سرتون خلوتیان شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زدباش خلوتیان کن بریماین موشی رو دق بدیم برگردیم :دی



وای چه وحشتناک
خدارو شکر که اونجا به دنیا نیومدیم
هنوزم همینطوریه؟/؟؟؟

فچ کنم یه شاخه گل برای مردای ایرونی کمه
نیسسسسسسسسسسسسسس؟


انقذه من این کتابا رو دوس دارم
میرم میگردم پیداش میکنم
مرسی که گفتی


الهی خدا نسل هرچی مرد آل سعوده به زمین گرم بزنه بعد از زمین گرم برداره و نابود کنه :دی

سلام عزیزممممممممممممممممم
مرسی...تو خوبی؟
نه بابا...انقده کار رو سرم ریخته...احتمالا تا اوایل آذر درگیرم!! :(
گناه داره آخه موشی....طفلونکیه!! :(

آره والا...خدا رو شکر!!!
انگار یه کم از شدت کاسته شده!!! اما کمابیش همین آشه و همین کاسه!! :(

نه بابا...بسشونه دیگه...بیشتر بهشون گل بدیم یهو پس فردا واسمون شاخ میشن!!!

خواهش میشه...

الهی آمینننننننننننننننننننننننننن!!!

بارباپاپا جمعه 18 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:30 ب.ظ http://baarbaapaapaa.persianblog.ir

به به چه خوشگل شده اینجا مبارک باشه!بیچاره زنهای عرب صد رحمت به ایران!!البته فکر کنم همه این بی احترامیها به زنها از بعد از اسلام و در واقع بعد از ورود اعراب و فرهنگشون به ایران شکل گرفته چون در اشکالی که روی دیوارهای تخت جمشید هست زنها و مردها کنار هم هستند.

سلام باربایی جون...خوبی؟
ممنون
اصلا این عربا!!! نوچ نوچ نوچ...خدا ذلیل کنه باعث و بانیه بی حرمتیو!!!

محمد یوسفی شنبه 19 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:53 ق.ظ

دستت درد نکنه شاخه گلت رسید. ما اینم دیگه.

خواهش میشه...قابل نداشت...
آرهههههههههههههههههههههههه؟؟؟!!!

بهار(س) شنبه 19 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:49 ق.ظ http://nashenase-hamdel.blogsky.com

عجب کتابی!!! چقدر تو پاچه خوار مردای ایرانی هستی آخه!!!
اگه می خوایی به همشون گل بدی دست نگه دار. چون تو کشور خودمونم این نمونه ها فراوونه اما خدا رو شکر همه گیر نیست.
اون (س) نوشتم بدونی سمیه ام. انگار بهارا زیاد شدن.

پاچه خوار چیه بابا!! :( خوب تو که میدونی من اصولا آقایونو دوست میدارم!! :)
خدا رو شکر!!
اوکی...مرسی :-*

BARBA دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:51 ب.ظ

من این کتاب روخوندم چیزهایی فهمیدم که تا حلا اصلا نمیدونستم تا چند وقت شوکه بودم اما وقتی به سفر حج رفتم از نزدیک درک کردم ما توی ایران خیلی خوب زندگی میکنیم اما قدرش رو نمیدونیم و همیشه شاکی هستیم لطفا اگر از این کتابها داری اسمش رو برام میل کن ممنون

TOOTAK جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:41 ب.ظ

منم این کتابو خوندم .مردای عرب واقعا اینطورین البته به نظر من قهرمان داستان خودش پر از عیب ونقص بود(البته از لحاظ شخصیتی!!!!!!)وتا حد زیادی با کمک این نویسنده می خواسته به اسلام ایراد بگیره (و باز هم البته موذیانه!!!!!!!)یکی نیست بهش بگه اخه عربه شما که مسلمون نیستین که .شما وهابی هستین.در ضمن فقط می خواسته یه رمان ج.ن.س.ی بنویسه.چراکه تقریبا تو همهی فصلاش الکی یه داستان ج.ن.س.ی جور کرده.من نمیگم اینا غلطه...نه...اما همه اینا با هم اتفاق نمی افتن.باکمی دقت متوجه میشین مثلا داستان خواجه رو در نظر بگیرین چطور دقیقا اون جای حساسش میرسه...خیلی تابلوهه...راستی منم با گل دادنت موافقم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد