سلاممممممممممم
وای خدای بزرگ اینجا چقدر آشناست!!!...یعنی اینجا وبلاگ منه؟...
من اومدم!!!تلفنمون وصل نشده ها..فقط من خوش به حالم شده شرکتمون اینترنتش ADSL میباشد و من دارم حال میکنم!!! البته انقدر کارم زیاده که حالا حالاها طول میکشه تا وبلاگاتونو که نخونده بودمو بخونم اما از هر فرصتی اینجا استفاده می کنم تا بیام اینجا!!!
اما در مورد کارم که میگفتین چیه!! من کارم حسابداریه و الان تو یه شرکت بزرگ که مطمئنم همه می شناسینش (چه تو تهران و چه تو شهرستان!) کار میکنم...دعا کنین همینجا موندگار شم...آموزشیم تو یه شرکت دیگه بود و الان منتقل شدم اینجا و خیلیم از اینجا خوشم میاد و امیدوارم بمونم...آخه گفتن یه مدت هستی تا ببینیم چی میشه!!!خدا کنه هیچی نشه!!
اندر احوالات اینجانب فقط بگویم که صبح ساعت ۶ از خواب پا میشم و شب ساعت ۱۰ بیهوشم!!...تازه اونم منی که همیشه به کسایی که شاغل بودن می گفتم چقدر زود می خوابین عین مرغ!!!حالا خودم شدم عین مرغه!! درس خوندنمم که شده شب امتحانی...یه روز قبل از امتحان و روز امتحانو مرخصی میگیرم و میشینم عین خر!!! می خونم...
ولی در کل خیلی خیلی راضیم و بسی خوشحال می باشم و کلی حال می نمایم!!!
راستی تاییدیه کامنتا رو دوباره گذاشتم و به کامنتای پست قبلم جواب دادم!!!
مرسی که بهم سر زدین...ایشالله جبران کنم!
عاشورا و تاسوعای حسینی رو هم به تمام شما دوستان خوبم تسلیت عرض می کنم...امیدوارم عزاداریاتون مورد قبول حق واقع بشه...
می گن آدما وقتی میرن کوه ، همه ی ناراحتی و درداشونو ، فریاد میزنن تا آروم بشن... دقت کردی؟!...وقتی داد میزنی و خودتو خالی میکنی برای لحظه ای سکوت همه جا رو در بر میگیره!... و تو خوشحال و راضی که این کوههای بزرگ و با عظمت درد و رنج تو رو توی دل خودشون جا دادن و به تو آرامش ناشی از خالی شدن رو بخشیدن!!!...
اما لحظه ای طول نمی کشه که همه فریادت با پژواکی بلندتر از قبل مثل پتک توی سرت کوبیده میشه !!...گویا اون از تو دلش پرتره!!!
نتیجه اخلاقی : وقتی میری کوه فکر نکن اگه داد بزنی تخلیه میشی، چون این کوهه از تو پرروتره!!!